کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کِیوَن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کیون
لغتنامه دهخدا
کیون . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کَیْن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به کَیْن شود.
-
واژههای همآوا
-
کیون
لغتنامه دهخدا
کیون . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کَیْن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به کَیْن شود.
-
جستوجو در متن
-
کین
لغتنامه دهخدا
کین . [ ک َ ] (ع اِ) گوشت پاره ٔ اندرون کس زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گوشت اندرون فرج زن . (غیاث ). گوشت اندرون شرم زن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || گره گوشت فرج شبیه به کرانه ٔ خسته ٔ خرما. ج ، کیون . (منتهی الارب ) (آنندر...