کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کِز و کوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کز
لغتنامه دهخدا
کز. [ ک َ / ک َ زَ ] (اِخ ) نام ولایتی است از هندوستان . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
کز
لغتنامه دهخدا
کز. [ ک ُزز ] (ع ص ، اِ) ج ِ کَزّ. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به کز شود.
-
کز
لغتنامه دهخدا
کز.[ ک ِ ] (اِ) تنگی چیزی . || نزدیکی گامها به یکدیگر. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کَزّ شود.
-
جستوجو در متن
-
کج مج
لغتنامه دهخدا
کج مج . [ ک َ م َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بسیار خمیده و معوج . (ناظم الاطباء). کج و کوله . کج و معوج .- کج مج رفتن ؛ معوج و ناراست رفتن . (ناظم الاطباء) : کج مج می رود این چرخ بسی بی تاب است پشت آئینه ٔ افلاک مگر سیماب است . سالک یزدی (از آنندراج ).- ...
-
کژمژ
لغتنامه دهخدا
کژمژ. [ ک َ م َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) (کژ=کج و مژ مهمل آن است چون دندان کژمژ) (از آنندراج ).کج . ناراست . پیچیده . غیر مرتب . (ناظم الاطباء). در تداول کج و کوله . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : از لبم باد خزان خیزد که از تأثیر عشق چون از آن دندان کژمژ خ...
-
کلاه
لغتنامه دهخدا
کلاه . [ ک ُ ] (اِ) چیزی که از پوست و پارچه ٔ زربفت و غیره دوزند و برسرگذارند. (برهان ) (آنندراج ). سربند و هرچیزی که از پارچه و پوست و نمد و زربفت و تیرمه و جز آن سازند و جهت پوشش برسرگذارند. (ناظم الاطباء). وجه اشتقاق آن بدرستی معلوم نیست . در کردی...
-
بار
لغتنامه دهخدا
بار. (اِ) پشته ٔ قماش و خروار و آنچه بر پشت توان برداشت . (برهان ). پشتواره است و آن پشته ها باشد کوچک از هیزم و علف و غیره که بر پشت بندند. کاره . (برهان : کاره ).حمل و بسته و هر چیز که برای حمل کردن فراهم کنند. (ناظم الاطباء). چیزی که بر سر و پشت و...