کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کِتَابِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کتابی
لغتنامه دهخدا
کتابی . [ ک ِ ] (ص نسبی ) شرعاً کافری است که به پاره ای از کیشهای کتابهای منسوخ متدین باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). کافر کتابی که دین منسوخ دارد. (غیاث اللغات ) : از علم رهی به معرفت پیدا کن مانند کتابی که مسلمان گردد. جلال سیادت (از آنندراج ). |...
-
کتابی
لغتنامه دهخدا
کتابی . [ ک ِ ] (ص نسبی ) منسوب به کتاب . از کتاب . (یادداشت مؤلف ). || همانند کتاب . غیرقطور. شکم برنیامده . میان باریک .- کتابی ایستادن ؛ همانند کتاب تنگ هم قرار گرفتن چنانکه برآمدگی و قطر پیدا نکند. || (اِ) قسمی ظرف شیشه ٔ شبیه به بغلی که شکم آن ...
-
کتابی
لغتنامه دهخدا
کتابی . [ ک ُت ْ تا ] (ص نسبی ) منسوب به کُتّاب بمعنی مکتب و دبستان . (غیاث اللغات ).
-
کتابی زدن
لغتنامه دهخدا
کتابی زدن . [ ک ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) نوشیدن شراب از کتابی . (فرهنگ فارسی معین ) : یک دو کتابی بزن از دست پیرتا خبر از سر کتابت دهد. حبیب خراسانی (از فرهنگ فارسی معین ).و رجوع به کتابی شود.
-
کافر کتابی
لغتنامه دهخدا
کافرکتابی . [ ف ِ / ف َ رِ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کافری است که امت پیغمبری باشد مثل یهود و نصاری و منکر دین محمدی (ص ) باشد. (آنندراج ) : ز خط صفحه ٔ رویش نظر نمیگیرم بکوی عشق چو من کافر کتابی نیست . ملامفید بلخی (از بهار عجم ).رجوع به اهل کتا...
-
ابوبکر کتابی
لغتنامه دهخدا
ابوبکر کتابی . [ اَ بو ب َ رِ ک ِ ] (اِخ ) یکی ازدانشمندان مصر. وی در هیئت و نجوم بصیر بود و المنهج الحنیف تألیف اوست . به سال 1051 هَ . ق . درگذشت .
-
بی کتابی
لغتنامه دهخدا
بی کتابی . [ ک ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی کتاب (در تداول عامه ). صفت بی کتاب . بی دینی . لاکتابی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کتاب شود.
-
جستوجو در متن
-
کتابیه
لغتنامه دهخدا
کتابیه . [ ک ِ بی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث کِتابی . مجوسی یا یهودی یا نصاری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کتابی شود.
-
ذبر
لغتنامه دهخدا
ذبر. [ ذَ ب ِ ] (ع ص ) کتابی ذبر؛ کتابی که به آسانی خوانده شود. خوانا. سهل القرائة. مقروّ.
-
ابوقماش
لغتنامه دهخدا
ابوقماش . [ اَ ق ُ ] (اِخ ) نام کتابی در احکام نجوم . || نام کتابی در نوادر ادب ، از مبارک بن احمدبن المستوفی الاربلی .
-
فاذان
لغتنامه دهخدا
فاذان . (اِخ ) نام کتابی از افلاطون . رجوع به فاذن و فدن شود.
-
قراطیس
لغتنامه دهخدا
قراطیس . [ ق َ ] (اِخ ) نام کتابی از افلاطون . (عیون الانباء).
-
فریقوبیوس
لغتنامه دهخدا
فریقوبیوس . [ ف َ ] (اِخ ) او را کتابی است در اسماء و حفظه و تمائم و عوذ از حروف شمس و قمر و نجوم خمسه و اسماء فلاسفه و کتابی دیگر نیز دارد. (از ابن الندیم ).
-
ملاکی
لغتنامه دهخدا
ملاکی . [ م َ ] (اِخ ) نام کتابی از تورات . ملخی . ملاخی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کتابی از تورات و آخرین آن که مؤلفش ناشناخته است . (از لاروس ).