کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَوَافِرِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوافر
لغتنامه دهخدا
کوافر. [ ک َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ کافور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ کافور به معنی شکوفه ٔ خرما. (آنندراج ). و رجوع به کافور شود.
-
کوافر
لغتنامه دهخدا
کوافر. [ ک َ ف ِ ] (ع اِ) خمهای بزرگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خمها. (از اقرب الموارد).
-
کوافر
لغتنامه دهخدا
کوافر. [ ک َ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کافرة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به کافر و کافرة شود.
-
واژههای همآوا
-
کوافر
لغتنامه دهخدا
کوافر. [ ک َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ کافور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ کافور به معنی شکوفه ٔ خرما. (آنندراج ). و رجوع به کافور شود.
-
کوافر
لغتنامه دهخدا
کوافر. [ ک َ ف ِ ] (ع اِ) خمهای بزرگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خمها. (از اقرب الموارد).
-
کوافر
لغتنامه دهخدا
کوافر. [ ک َ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کافرة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به کافر و کافرة شود.
-
جستوجو در متن
-
کافور
لغتنامه دهخدا
کافور. (ع اِ) ج ، کوافیر. کوافر گیاهی است خوشبوی که گلش مانند گل اقحوان باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بوی خوش . (اقرب الموارد). به هندی او را کبور گویند و آن صمغ درختی است که منبت او بیشتر جزایر و سواحل باشد، و او در میان جرم درخت منعقد شود...