کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَمیل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کمیل
لغتنامه دهخدا
کمیل . [ ک ُ م َ ] (اِخ ) ابن زیاد نخعی . از اصحاب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام . (ناظم الاطباء). ابن زیادبن نهیک النخعی ، تابعی و از ثقات اصحاب علی بن ابی طالب (ع ) است . شریف و میان قوم خویش مطاع بود. در جنگ صفین همراه علی (ع ) بود، در...
-
کمیل
لغتنامه دهخدا
کمیل . [ ک ُ م َ ] (اِخ ) دعای ... نام دعائی از ادعیه ٔ مأثوره است منسوب به کمیل بن زیاد النخعی که گویند ازامیرالمؤمنین علی (ع ) فراگرفته است و آغاز می شود به : اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شی ٔ... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده...
-
کمیل
لغتنامه دهخدا
کمیل . [ ک ُ م َ ] (ع اِ) از نامهای عرب است ، کمیلة بالتاء مثله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از اعلام است . (ناظم الاطباء).
-
کمیل
لغتنامه دهخدا
کمیل . [ک َ ] (ع ص ) تمام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد): رجل کمیل ؛ مرد کامل و تمام . (ناظم الاطباء).
-
حدیث کمیل
لغتنامه دهخدا
حدیث کمیل . [ ح َ ث ِ ک ُ م َ ] (اِخ ) ابن زیاد. حدیثی است معروف از ساخته ٔ عرفا که به علی منسوب کرده اند و چنین آغاز شود: «ما لک و الحقیقة» و آنرا شرحها نوشته اند.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن ثوابةبن خالد الکاتب . مکنی به ابوالعباس . محمدبن اسحاق الندیم گوید: او احمدبن محمدبن ثوابةبن یونس ابوالعباس کاتب است . این خاندان اصلا ترسا بودند و گویند یونس معروف بلبابه بود و شغل حجامی داشت و بعضی گفته اند مادر ای...