کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَشْفَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کشف
لغتنامه دهخدا
کشف . [ ک َ ] (ع مص ) آشکارا کردن و ظاهر کردن و برداشتن پوشش از چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (از لسان العرب ). گشاده و برهنه نمودن . (منتهی الارب ). برداشتن پوشش از چیزی . وابردن پرده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) : در بسط سخن و کش...
-
کشف
لغتنامه دهخدا
کشف . [ ک َ ش َ ] (اِ) لاک پشت . کاسه پشت . سولاخ پا. باخه . سلحفاة. سلحفاد. (یادداشت مؤلف ). سوراخ پا : چون کشف انبوه غوغائی بدیدبانگ و ژخ مردمان خشم آورید. رودکی .روی و ریش و گردنش گفتی برای خنده رادر بیابان زافه ای ترکیب کردی با کشف . (از حاشیه ٔ...
-
کشف
لغتنامه دهخدا
کشف . [ ک َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 11هزارگزی شمال باختری مشهد و یک هزارگزی جنب کشف رود. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و دارای 153 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل ا...
-
کشف
لغتنامه دهخدا
کشف . [ ک َ ش َ ] (ع مص ) شکست خوردن . (منتهی الارب ).
-
کشف
لغتنامه دهخدا
کشف . [ ک َ ش َ] (ع اِمص ، اِ) از عیوب خلقی در اسب . عصل . (صبح الاعشی ج 2 ص 26). || موهای پیشانی بالارسته . (منتهی الارب ). || برگشتگی مویهای پیشانی چندان که به دایره ماند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پیچیدگی دمغزه ٔ اسب . (منتهی الارب ).
-
کشف
لغتنامه دهخدا
کشف . [ ک ُ] (اِ) سیم و نقره ٔ سوخته . || سواد زرگری . || زفت . (از برهان ) (از ناظم الاطباء).
-
کشف شدن
لغتنامه دهخدا
کشف شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روشن شدن . از نهانی درآمدن . از پنهانی خارج شدن . (یادداشت مؤلف ). آشکار شدن : دید رنج و کشف شد بر وی نهفت لیک پنهان کرد و با سلطان نگفت .مولوی .
-
کشف کردن
لغتنامه دهخدا
کشف کردن . [ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرده برداشتن . روپوش از روی چیزی بر کنار کردن . از زیر سرپوش خارج کردن . (یادداشت مؤلف ). || آزمودن . روشن کردن : زهر نوع اخلاق او کشف کرد.خردمند و پاکیزه دین بود مرد. سعدی (بوستان ).بجای سکندر بمان سالهابه داناد...
-
کشف کوزه
لغتنامه دهخدا
کشف کوزه . [ ک َ ش َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) کوزه ٔ دهان فراخ . مِسطَح . (یادداشت مؤلف ).
-
کشف الاَّیات
لغتنامه دهخدا
کشف الاَّیات . [ ک َ فُل ْ ] (ع اِمرکب ) فهرست الفبائی آیات قران . (یادداشت مؤلف ).
-
کشف الابیات
لغتنامه دهخدا
کشف الابیات . [ ک َ فُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) فهرست الفبائی بیت های منظومه ای چون کشف الابیات مثنوی و شاهنامه ٔ فردوسی و جز آن . (یادداشت مؤلف ).
-
کشف الدک
لغتنامه دهخدا
کشف الدک . [ ک َ فُدْ دَ ] (ع اِ مرکب ) علمی است که در آن حیله ها و ترفندهای متعلق به صنایع جزئی مورد بحث قرار میگیرد و از حیل موجود در تجارت و صنایع لاجورد و لعل و یاقوت بحث می کند. (از کشف الظنون نقل از مفتاح السعاده ).
-
کشف الکلمات
لغتنامه دهخدا
کشف الکلمات . [ ک َ فُل ْ ک َ ل ِ ] (ع اِ مرکب ) فهرست کلمات کتاب نثر یا شعر چون کشف الکلمات قرآن و کشف الکلمات مثنوی یا فردوسی یا امثال آن چون کشف الکلمات قرآن فلوگل . (یادداشت مؤلف ).
-
کشف اللغات
لغتنامه دهخدا
کشف اللغات . [ ک َ فُل ْ ل ُ ] (ع اِ مرکب ) فهرست لغات اعم از لغات یک کتاب یا یک رساله یا فرهنگ و معجم لغات .
-
کشف المحن
لغتنامه دهخدا
کشف المحن . [ ک َ فُل ْ م ِ ح َ ] (ع اِ مرکب ) وابردگی غم . پرده برداری از غم . || کنایه از این عالم است : نورعلمت خلق را پیش از اجل بوده در کشف المحن عین الیقین .خاقانی .