کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوک کردن(ساعت و غیره) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قلعه کوک
لغتنامه دهخدا
قلعه کوک . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بافت بخش بمپور شهرستان ایرانشهر، واقع در 58هزارگزی جنوب بمپور، کنار راه مالرو چانف به لاشار. سکنه ٔ آن 25 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ناهم کوک
لغتنامه دهخدا
ناهم کوک . [ هََ ] (ص مرکب ) که هم کوک نیست . سازی که سیم هایش کوک نباشد. مقابل هم کوک .
-
چپ کوک
لغتنامه دهخدا
چپ کوک . [ چ َ ] (ص مرکب ) مقابل راست کوک . ساعتی که کوک آن از جانب چپ کنند. نوعی ساعت که راست کوک نباشد. ساعت چپ کوک . آن ساعت که از جانب چپ ، کوک شود. || (اصطلاح موسیقی ) ساز چپ کوک . سیم چپ کوک .
-
جستوجو در متن
-
طوتو
لغتنامه دهخدا
طوتو. [ طُ / طَ ] (ترکی ، اِ) در ترکی بمعنی آنست که کسی بخانه ٔ حاکم برای مال گذاری و غیره ،پسر و غیره را بگذارد و آن را یوغمال نیز گویند و در هندی به فتح اول خوانند بواو مجهول . (بهار عجم ).
-
وز کردن
لغتنامه دهخدا
وز کردن . [ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جوش برآوردن چیزی ترشیده چون خمیر و ماست و غیره . ترش شدن و کف کردن ماست و غیره . (فرهنگ فارسی معین ). || درهم و برهم شدن مو. مجعد شدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
لاروب
لغتنامه دهخدا
لاروب . (نف مرکب ) روبنده ٔ لای و گل . پاک کننده ٔ گل و لای رودخانه و قنات و غیره .- کشتی لاروب ؛ کشتی پاک کننده ٔ گل و لای رودخانه .- لاروب کردن ؛ لاروبی . پاک کردن گل و لای قنات یا چاه و غیره .
-
انبیذ کردن
لغتنامه دهخدا
انبیذ کردن . [ اَم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، گرد کردن غله و غیره در جایی چون خرمن گاه و غیره ، شاید انبودن نیز همین کلمه باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). در تداول گناباد (خراسان ) توده کردن گندم در خرمن پس از جدا شدن از کاه برای تقسیم کردن میا...
-
خفت کردن
لغتنامه دهخدا
خفت کردن . [ خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کمین کردن . پنهان و مترصد شکاری نشستن ، چنانکه یوز و گربه و غیره . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
کوکی
لغتنامه دهخدا
کوکی . (ص نسبی ) وسایلی که به وسیله ٔ کوک و با جمعآوری فنر کار می کنند: اتومبیل کوکی ، طیاره ٔ کوکی ... ساعت کوکی و غیره . (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
-
گل اندود کردن
لغتنامه دهخدا
گل اندود کردن . [ گ ِ اَ ک َ دَ ](مص مرکب ) مالیدن گل بر بام و غیره . تَمدیر. تَسییع. تطبیس . تَسفیط. (منتهی الارب ). گل اندود کردن حوض .
-
ساطوری کردن
لغتنامه دهخدا
ساطوری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با ساطور ریزه ریزه کردن ، چنانکه گوشت را برای کباب ، یا سبزی را برای قورمه سبزی و غیره . رجوع به ساطور شود.
-
چاسان فاسان کردن
لغتنامه دهخدا
چاسان فاسان کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام از زنان بمزاح ، بزک کردن . آرایش کردن . بزک دوزک کردن . آرایش کردن زن روی خود را با سفیدآب و سرخاب و وسمه و سرمه و غیره .
-
چاق کردن
لغتنامه دهخدا
چاق کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فربه کردن . فربی کردن . تسمین . || سالم کردن . تندرست کردن . معالجه کردن . درمان کردن . شفا دادن . خوب کردن . درست و تیار کردن . || قلیان و چپق و سیگار و غیره چاق کردن . قلیان تنباکو را آماده کردن . آب و تنباکو و آتش ...
-
تابانیدن
لغتنامه دهخدا
تابانیدن . [ دَ ] (مص ) تاب دادن . پیچ دادن . || به تابش داشتن . به تافتن داشتن . || گرم کردن تنور و غیره .