کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوکوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوکوه
لغتنامه دهخدا
کوکوه . [ ک ُ / کو ک ُ وَ / وِ ] (اِ) به معنی کوکنک است که جغد باشد. (برهان ) (آنندراج ). کوکن و جغد. (ناظم الاطباء). کوکه . کوکن . کوتنک . جغد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای مشابه
-
کوکوة
لغتنامه دهخدا
کوکوة. [ ک َ ک َ وَ ] (ع مص ) جنبیدن در رفتار و شتافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): کوکی الرجل کوکوة؛ جنبید در رفتار و شتافت . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دویدن کوتاه قامت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم...
-
جستوجو در متن
-
کوکه
لغتنامه دهخدا
کوکه . [ کو ک َ / ک ِ ] (اِ) به معنی کوکوه است که جغد باشد و آن پرنده ای است منحوس . (برهان ). جغد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کوکوه . کوکن . کوکنک . جغد. (فرهنگ فارسی معین ). || (ترکی ،اِ) به ترکی برادر رضاعی را گویند یعنی در طفلی با هم شیر خورده با...
-
کول
لغتنامه دهخدا
کول . (اِ) به معنی دوش و کتف باشد. (برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). دوش که به عربی کتف گویند. (از فرهنگ رشیدی ). شانه . دوش . کتف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گلپایگانی کول ، گیلکی کول . شانه و دوش . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).- از سر و کول هم ب...