کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوچکین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوچکین
لغتنامه دهخدا
کوچکین . [ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی / ص عالی )کوچکترین و خردترین و کهترین . (ناظم الاطباء). کوچکترین . مقابل بزرگین . (فرهنگ فارسی معین ) : کوچکین رنجور بود و آن وسطبر جنازه ی آن بزرگ آمد فقط. مولوی (مثنوی ).متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانی...
-
جستوجو در متن
-
بزرگین
لغتنامه دهخدا
بزرگین . [ ب ُ زُ ] (ص نسبی / ص عالی ) مقابل کوچکین . بزرگترین . (یادداشت بخط دهخدا) : اما آن پسر بزرگین در دیه بود. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 300).