کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوچه غریبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوچه ٔ شکر
لغتنامه دهخدا
کوچه ٔ شکر. [ چ َ / چ ِ ی ِ ش َ ک َ ] (اِخ ) نام محله ای است بسیار تنگ در اصفهان . (آنندراج ) : اثری هیچ نباشد ز دهانت که تراکوچه ٔ تنگ شکر راه گریز دهن است . محسن تأثیر (از آنندراج ).حرف از آن لب چه عجب مختصر آید بیرون باید از کوچه ٔ تنگ شکر آیدبیر...
-
کوچه ٔ فولاد
لغتنامه دهخدا
کوچه ٔ فولاد. [ چ َ / چ ِ ی ِ ] (اِخ ) نام محله ای در اصفهان . (آنندراج ) : شیشه ٔ ما تا به کی همسایه ٔ خارا بودبیش از این در کوچه ٔ فولاد نتوان زیستن .شرف الدین شفائی (از آنندراج ).
-
کوچه ٔ گلبار
لغتنامه دهخدا
کوچه ٔ گلبار. [ چ َ / چ ِ ی ِ گ ُ ] (اِخ ) نام محله ای از اصفهان . (آنندراج ) : کی بهند از هوس سیر صفاهان تنهازخم پرخون دلم کوچه ٔ گلبار نبود.عبداللطیف خان تنها (از آنندراج ).
-
کوچه دادن
لغتنامه دهخدا
کوچه دادن . [ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) گذاشتن راه برای کسی است تا بگذرد مرادف راه دادن . (آنندراج ). به کنار رفتن جمعیت و راه دادن . (ناظم الاطباء). راه دادن به کسی تا وارد شود یا بگذرد. (فرهنگ فارسی معین ). به دو سوی شدن انبوهی مردم و بازگذاشتن راه...
-
کوچه فتادن
لغتنامه دهخدا
کوچه فتادن . [ چ َ / چ ِ ف ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از غریب شدن و به غربت افتادن باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
کوچه گدا
لغتنامه دهخدا
کوچه گدا. [ چ َ / چ ِ گ َ ] (اِ مرکب ) کوچه ای که در آن گدایان مسکن دارند. (ناظم الاطباء).
-
کوچه بازار
لغتنامه دهخدا
کوچه بازار. [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) کوچه ای که راهی به بازار داشته باشد. (فرهنگ فارسی معین ) : وآنکه خود را شوکت کیوان عجولی خوانده است باشد اندر کوچه بازار خیالم لته چین .فوقی یزدی (از آنندراج ).
-
کوچه باغ
لغتنامه دهخدا
کوچه باغ . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) کوچه ای که راهی در باغ داشته باشد. (آنندراج ). کوچه ای که راهی به باغ داشته باشد یااز کنار باغ گذرد. (فرهنگ فارسی معین ) : در بهاران دل به سیر کوی یارم می کشدکوچه باغ عاشقان چاک گریبان کسی است . میرزا رضی دانش (از ...
-
کوچه باغی
لغتنامه دهخدا
کوچه باغی . [ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی مرکب ) منسوب به کوچه باغ . (فرهنگ فارسی معین ). || آوازی که داش مشدیها و جاهلها خوانند و آن یکی از گوشه های دستگاه شور است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کوچه بند
لغتنامه دهخدا
کوچه بند. [چ َ / چ ِ ب َ ] (اِ مرکب ) کوچه ای که به هر دو سر آن دروازه بنا کرده باشند که به وقت اندیشه ٔ آفتی آنها را بند نمایند. (غیاث ). بند کردن سر کوچه . (آنندراج ).سد و بند سر کوچه . (فرهنگ فارسی معین ) : سیلاب را ملاحظه از کوچه بند نیست زنهار پ...
-
کوچه بندی
لغتنامه دهخدا
کوچه بندی . [ چ َ / چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) نشان کردن و علامت گذاشتن حد کوچه ها. (ناظم الاطباء).
-
کوچه بیوک
لغتنامه دهخدا
کوچه بیوک . [ چ ِب ُ ] (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان یزد است و 1972 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
کوچه راه
لغتنامه دهخدا
کوچه راه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) راه باریک . (فرهنگ فارسی معین ) : یافت از دامگاه آن ددگان کوچه راهی به کوی غمزدگان . نظامی .طی نمی گردد به شبگیر حیات جاودان گرچه زلف او به ظاهر کوچه راهی بیش نیست .صائب (از بهار عجم ).
-
کوچه طلا
لغتنامه دهخدا
کوچه طلا. [ چ َ / چ ِ طَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کل تپه ٔ فیض اﷲبیگی که در بخش مرکزی شهرستان سقز واقع است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کوچه قاضیان
لغتنامه دهخدا
کوچه قاضیان . [ چ َ / چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه است و 472 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).