کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوه پاسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوه پاسان
لغتنامه دهخدا
کوه پاسان . (اِخ ) دهی از دهستان ایراندکان که در بخش خاش شهرستان زاهدان واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
واژههای مشابه
-
کوة
لغتنامه دهخدا
کوة. [ ک َوْ وَ / ک ُوْ وَ ] (ع اِ) روزن . (دهار). روزن خانه . کَوّ بدون تا نیز مانند آن است یا تذکیر جهت روزن کلان است و تأنیث ، جهت روزن خرد. ج ، کَوی ̍، کِواء. کوی کهدی لغة فیهما واحدها کوة بالضم . (از منتهی الارب ). کَوّ روزن در دیوار یا کَوّ رو...
-
کوة
لغتنامه دهخدا
کوة. [ ک ُوْ وَ ] (ع اِ) به لغت حبشه ، مشکاة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
کوه کوه
لغتنامه دهخدا
کوه کوه . (ق مرکب ) بسیار زیاد. فراوان . (فرهنگ فارسی معین ). از سر تا پا. (ازآنندراج ). کوه تاکوه . (ناظم الاطباء). پشته پشته . تپه تپه . برآمدگیها و برجستگی های بسیار بلند : تلی گشته هر جای چون کوه کوه برش چشمه ٔ خون ز هر دو گروه . فردوسی .به هر جا...
-
کوه تا کوه
لغتنامه دهخدا
کوه تا کوه . (ق مرکب ) ازسر تا پا و سراسر و تماماً و همگی و کاملاً. (ناظم الاطباء). کوه کوه . (از فرهنگ فارسی معین ) : زمین کوه تاکوه جوشن وران برفتند با گرزهای گران . فردوسی (شاهنامه ٔ چ بروخیم ج 1 ص 260).و رجوع به کوه کوه شود.
-
غاران کوه
لغتنامه دهخدا
غاران کوه . (اِخ ) نام رشته کوهی که از ناحیه ٔ بهمئی کوه کیلویه می گذرد و به ناحیه ٔ مال میر بختیاری میرسد.
-
کله کوه
لغتنامه دهخدا
کله کوه . [ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) از کوههای ناحیه ٔ کرمانشاهان است و از ارتفاعات جبال پیشکوه بشمار می رود. (از جغرافیای غرب ایران ص 26 و 29).
-
گریبان کوه
لغتنامه دهخدا
گریبان کوه . [ گ ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کمر کوه و جایی که در میان کوه بود. (آنندراج ) : گریبان کوه است و دامان صحرااگر هست ما را گریبان و دامان . میرزا طاهر وحید (از آنندراج ).رجوع به گریبان دشت شود.
-
گل کوه
لغتنامه دهخدا
گل کوه . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لنگا از شهرستان شهسوار واقع در 23000گزی جنوب خاوری شهسوار و1000گزی جنوب راه شوسه ٔ شهسوار به چالوس . هوای آن معتدل و دارای 65 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ کاظم رود و محصول آن برنج و چای است . شغل اهالی زر...
-
گنبدین کوه
لغتنامه دهخدا
گنبدین کوه . [ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) نام قلعه ٔ محکمی است در خراسان : دژگنبدین کوه تا خربنه دژ لاژوردین ز بهر بنه .فردوسی .
-
کتل کوه
لغتنامه دهخدا
کتل کوه . [ ک ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بابالی ، بخش چقلوند شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر. سکنه 120تن . آب آن از چشمه ٔ سیاه چل . محصول آنجا غلات و لبنیات وپشم . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است . (از فرهنگ ج...
-
گیاه کوه
لغتنامه دهخدا
گیاه کوه . (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن . واقع در 7هزارگزی شمال صومعه سرا و 1000گزی راه فرعی صومعه سرا به نرگستان . محلی جلگه و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنه ٔآن 110 تن است . آب آن از رود ماسوله تأمین میشود. محصول عمده ٔ ...
-
کردسرا کوه
لغتنامه دهخدا
کردسرا کوه . [ ک ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی لنگرود شهرستان لاهیجان . جلگه ای ، معتدل مرطوب و سکنه ٔ آن 180 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کرجی کوه
لغتنامه دهخدا
کرجی کوه . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از ده های بلده در ناحیه ٔ تنکابن مازندران . (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 142).