کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوفی
لغتنامه دهخدا
کوفی . (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم علی بن احمد کوفی شود.
-
کوفی
لغتنامه دهخدا
کوفی . [ ] (ص نسبی ) منسوب به کوفه که از امهات بلاد مسلمانان است . (ازانساب سمعانی ). منسوب به کوفه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مردم کوفه . ج ، کوفیون . (ناظم الاطباء). اهل کوفه . از مردم کوفه . (فرهنگ فارسی معین ) : شیخی است کوفی ، دشمن صوفی ا...
-
واژههای مشابه
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمد کوفی علوی . مکنی به ابوالقاسم . فقیه و اصولی و متکلم و حکیم و مفسر و از افاضل امامیه بود. و در جمادی الاولی 352 هَ . ق . در کرمی از ناحیه ٔ فسا درگذشت . او راست : 1- تثبیت نبوةالابناء. 2- تفسیر القرآن . 3- کتاب ...
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن اسباطبن سالم کوفی شیعی . مکنی به ابوالحسن . وی مقری و مفسر و عالم در بعض علوم بود و در اواسط قرن سیزدهم هَ . ق . میزیست . او راست : 1- تفسیرالقرآن . 2- کتاب الدلائل . 3- کتاب المزار. 4- کتاب النوادر. (از معجم المؤلف...
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی میثمی شود.
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن کوفی . مکنی به ابوالشعثاء. محدث بود و از حفص بن غیاث روایت کرد. و نیز رجوع به ابوالشعثاء (علی بن ...) شود.
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن فضال بن عمربن ایمن کوفی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن فضال . وی عالم و فقیه و محدث و مفسر و واعظ بود و در حدود سال 206 هَ . ق . متولد شد و در 290 درگذشت . او راست : 1- التفسیر. 2- الجنة و النار. 3- ...
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمد طائی جرمی کوفی . مشهور به طاطری و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی طاطری شود.
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن طریف کوفی . مکنی به ابومنذر. نسب شناس بود و در سال 768 هَ . ق . درگذشت . او راست : شجرة آل العباس . (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1027).
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حمزةبن عبداﷲبن اسدی کوفی . مشهور به کسائی و مکنی به ابوالحسن . مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع به کسائی شود.
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن رؤیم کوفی . او را پنجاه ورقه شعر است . (از الفهرست ابن الندیم ).
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن غراب فزاری کوفی . مکنی به ابوالحسن . تابعی است . و نیز رجوع به ابوالحسن (علی ابن ...) شود.
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمد برزج کوفی شیعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی برزج شود.
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفر کوفی حمانی . رجوع به علی حمانی شود.