کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوسه جنگل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باباعلی بیک کوسه احمدلوی افشار
لغتنامه دهخدا
باباعلی بیک کوسه احمدلوی افشار. [ ع َ ب َ س َ اَ م َ ی ِ اَ ] (اِخ ) پدر لطفعلی خان و حاکم ابیورد. ابوالحسن گلستانه آرد: شاه ستم گستر [ نادر ] برای استرداد مال و متاع و زر و زیور لطفعلی خان ولد بابا علی بیک کوسه احمد لوی افشار که دیده های او را از بی...
-
جستوجو در متن
-
سیاه جنگل
لغتنامه دهخدا
سیاه جنگل . [ ج َ گ َ ] (اِ مرکب ) جنگل انبوه و با درختان کهن . مقابل تنک جنگل ، سفیدجنگل ، کله جنگل ، کوسه جنگل . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
سپیدجنگل
لغتنامه دهخدا
سپیدجنگل . [ س َ / س ِ ج َ گ َ ] (اِ مرکب ) سفیدجنگل . جنگل تنک . کوسه جنگل . کله جنگله . جنگلی که فواصل میان درختان آن بسیار است و درختان کوتاه دارد. دامن بر. مقابل سیاه جنگل . (از یادداشت مؤلف ).