کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوروش
لغتنامه دهخدا
کوروش . (اِخ ) رجوع به کورش کبیر، کورش کوچک و کورش اول شود.
-
کوروش
لغتنامه دهخدا
کوروش . [ کورْ وَ ] (ق مرکب ) کوروار. مانند کور. چون کوران . همچون نابینایان : کوروش قائد و عصاطلبی بهر این راه روشن و هموار. هاتف .و رجوع به کوروار شود.
-
جستوجو در متن
-
ارته باذ
لغتنامه دهخدا
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) از بزرگان پارس معاصر کوروش بزرگ هخامنشی . وی خود را از بنی اعمام کوروش میدانست . وی از جانب کوروش نزد مادیها فرستاده شد تا امر کیاکسار را ابلاغ کند.
-
سبارس
لغتنامه دهخدا
سبارس . [ س ِ ] (اِخ ) والی پارس که از بدو سلطنت کوروش به ولایت پارس رسید و کوروش نیز خواهر خود را بدو داد. (از ایران باستان ص 285).
-
کبیر
لغتنامه دهخدا
کبیر. [ ک َ ] (اِخ ) لقب کورش هخامنشی است . رجوع به کوروش کبیر شود.
-
ارته باذ
لغتنامه دهخدا
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) یکی از مادیها و از دوستان کوروش بزرگ هخامنشی که در مسابقه ٔ اسب دوانی در حضور کوروش پیروز شد. (ایران باستان ص 428 و 431).
-
ارته گرس
لغتنامه دهخدا
ارته گرس . [ اَ ت َ گ ِ ] (اِخ ) رئیس کادوسیان . وی در جنگ کونّاکسا که بین کوروش کوچک و برادر وی اردشیر دوم شاهنشاه هخامنشی درگرفت ، بکوروش برخورد و بقول پلوتارک (اردشیر، بند 10) به او چنین گفت : «ای ظالم ترین و دیوانه ترین مردان ، که نام کوروش - بهت...
-
کورس
لغتنامه دهخدا
کورس . [ رُ ] (اِخ ) تلفظ یونانی کورش است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ؛ ذیل کوروش ). رجوع به کورش و ذوالقرنین شود.
-
ارتاگرساس
لغتنامه دهخدا
ارتاگرساس . [ اَ ] (اِخ ) از سرداران کوروش بزرگ . (ایران باستان ص 357 و 358).
-
ارتاپارت
لغتنامه دهخدا
ارتاپارت . [ اَ ] (اِخ ) باوفاترین مستحفظ کوروش کوچک هخامنشی برادر اردشیر دوم . (ایران باستان ص 1010).
-
اریستن
لغتنامه دهخدا
اریستن . [ اَ ت ُ] (اِخ ) یکی از دو پادشاه اسپارت بزمان کوروش بزرگ . (ایران باستان ص 290).
-
ارساماس
لغتنامه دهخدا
ارساماس . [ اَ ] (اِخ ) یکی از فرماندهان و سرداران کوروش بزرگ . (ایران باستان ص 356).
-
ازیدا
لغتنامه دهخدا
ازیدا. [ ] (اِخ ) معبدی در بابل قدیم که کوروش دستور تعمیر و آرایش آن داد. (ایران باستان ص 476).
-
بازار سرامیان
لغتنامه دهخدا
بازار سرامیان . [ رِ س ِ ] (اِخ ) نام شهری بین سارد و کیلیکیه در مسیر قشون کشی کوروش .