کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کودره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کودره
لغتنامه دهخدا
کودره . [ ک َ دَ رَ / رِ ] (اِ) مرغ آبی باشد کوچک و در آب تیز نشیند، بزرگتر را از اوسوک دم خوانند و کوچکتر را خشنسار. (صحاح الفرس ). مرغی است کبود که در آب باشد. (معیار جمالی تألیف شمس فخری چ دانشگاه ص 436). نوعی از مرغابی باشد که مکان درآب سازد. گو...
-
جستوجو در متن
-
کوذره
لغتنامه دهخدا
کوذره . [ ک َ ذَ رَ / رِ ] (اِ) کودره . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). رجوع به کودره شود.
-
کوزره
لغتنامه دهخدا
کوزره . [زَ رَ / رِ ] (اِ) مرغی باشد کوچک کبودرنگ و او بیشتر در آب می باشد. (برهان ) (آنندراج ). یک نوع پرنده ٔ آبی و کبودرنگ و کوچک . (ناظم الاطباء). مصحف کودره و گودره . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به کودره شود.
-
اشقودره
لغتنامه دهخدا
اشقودره . [ اِدَ رَ ] (اِخ ) تلفظ ترکی یا معرب اشکودره است و کلمه ٔ مزبور در لغت آرنائودی (البانی ) مشتق از «کودره » بمعنی تپه است زیرا بروایت بارلیتوس این بلاد در آغاز امر در دو کناره ٔ نهر «گیر» در جلگه ٔ همواری واقع بود ولی بعدها اقوام وحشی بدان س...