کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوتوال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوتوال
لغتنامه دهخدا
کوتوال . [ کوت ْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دزدار. (لغت فرس اسدی ). نگه دارنده ٔ قلعه و شهر باشد و او را سرهنگ هم گویند و بعضی گویند این لغت هندی است و فارسیان استعمال کرده اند، چه کوت به هندی قلعه است . (برهان ). مفرس لفظ هندی است به معنی صاحب قلعه چه در...
-
واژههای مشابه
-
علی کوتوال
لغتنامه دهخدا
علی کوتوال . [ ع َ ی ِ کوت ْ ] (اِخ ) وی از جانب شاه منصور به ضبط ولایت شیراز اشتغال داشت که در سال 795 هَ . ق . امیرتیمور گورکانی از راه شوشتر به آن شهر وارد شد و علی کوتوال از وی شکست خورد و به شوشتر فرار کرد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 223 شو...
-
جستوجو در متن
-
کتوال
لغتنامه دهخدا
کتوال . [ ک ُت ْ ](اِ) کوتوال . (ناظم الاطباء). رجوع به کوتوال شود.
-
ارکینوالد
لغتنامه دهخدا
ارکینوالد. [ اِ ن ُ ] (اِخ ) کوتوال کاخ نُستری در 640م . بزمان کلُویس دوم و کوتوال اُسترازی در 656 م .
-
جامع
لغتنامه دهخدا
جامع. [ م ِ ] (اِخ ) فراش . یکی ازنزدیکان آلب ارسلان است . وی کوتوال را که قصد حمله به سلطان داشت با میخکوبی بکشت . (تاریخ گزیده ص 442).
-
دژآگاه
لغتنامه دهخدا
دژآگاه . [ دِ ] (اِ مرکب ) کوتوال و محافظت کننده ٔ قلعه . (از برهان ) (از ناظم الاطباء).
-
دژآگه
لغتنامه دهخدا
دژآگه . [ دِ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) مخفف دژآگاه . کوتوال قلعه . (برهان ). رجوع به دِژآگاه شود.
-
شیخ الکاتب
لغتنامه دهخدا
شیخ الکاتب . [ ش َ خُل ْ ت ِ ] (اِخ ) البیهقی . لقب کوتوال قلعه ٔ ترمذ. (از اخبار الدولة السلجوقیة ص 27).
-
قلعه بان
لغتنامه دهخدا
قلعه بان .[ ق َ ع َ / ع ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) کوتوال . دژبان .
-
ثؤرور
لغتنامه دهخدا
ثؤرور. [ ث ُءْ ] (ع اِ) پیاده ٔ کوتوال و پیادگان سلطان که بی وظیفه همراه باشند. تؤرور.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) مروان شاه کوتوال گرد کوه در اوان استیلای هلاکوخان بر مملکت ایران :... چون هلاکوخان بدماوند رسید شمس الدین گیلکی را به گرد کوه روانه کرد تا کوتوال قلعه را همراه باردو آورد... شمس الدین وزیر کوتوال گرد کوه تاج الدین مروان...
-
کرک
لغتنامه دهخدا
کرک . [ ] (اِخ ) بنابه نقل تاریخ بیهقی قلعه ای بوده است در جبال هرات : و نامه ها که از کوتوال کرک آمدی همه عبدوس عرضه کردی . (تاریخ بیهقی ). و حاجب بزرگ علی را مؤذن معتمد عبدوس به قلعه ٔ کرک برد که در جبال هرات است و به کوتوال آنجا سپرد. (تاریخ بیهق...
-
ابواسحاق
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق . [ اَ اِ ] (اِخ ) کنیت الحاکم ابراهیم بن محمد شرّفی خطیب قرطبه و کوتوال آنجا. و او را اشعار بلند است . وفات او به سال 396 هَ . ق . بوده است .