کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کواری
لغتنامه دهخدا
کواری . [ ک َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان سراوان است و دارای 250 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
کواری
لغتنامه دهخدا
کواری . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب است به کوار و آن ناحیه یا شهرکی است در فارس . (از انساب سمعانی ). و رجوع به کوار شود.
-
کواری
لغتنامه دهخدا
کواری . [ ک ُ] (اِ) دیگ سفالین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
قاسم آباد چاه کواری
لغتنامه دهخدا
قاسم آباد چاه کواری . [ س ِ دِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گنبکی بخش فهرج شهرستان بم . در 34000گزی جنوب خاوری فهرج و 3000گزی راه فرعی بم به ریگان جلگه ، گرمسیر و مالاریائی ، سکنه ٔ 131 تن . آب آن از قنات ، محصول آن غلات ، حنا، خرما، لبنیات و شغل ا...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عبدالسلام کواری شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) احمدبن عبدالسلام کواری . رجوع به احمد... شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) احمدبن عبدالسیّد اربلی . رجوع به ابوالعباس کواری ... شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) حروری . در حبیب السیر چ طهران (ج 1 ص 404) این نام بصورت مضبوط فوق آمده است و او را مؤلف صفةالادیب و دیوان العرب میخواند و این سهوالقلم ظاهراًاز کاتب است . چه نسبت ابوالعباس کواری است نه حروری و کتاب نیز یکی ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالسلام کواری ادیب مکنی به ابوالعباس . او راست : صفوةالادب . و دیوان العرب که در حدود سال 595 هَ . ق . تألیف شده است .
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) کواری . احمدبن عبدالسلام ادیب و شاعر. معاصر ابویوسف یعقوب بن المنصورالموحّدی . او راست : کتاب صفوةالأدب و دیوان العرب . و آنرا به نام یعقوب کرده است و این کتاب نزد مردم مغرب چون الحماسه است نزد اهل مشرق . وفا...
-
صوف
لغتنامه دهخدا
صوف . (ع اِ) پشم گوسفند. (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ علائی ) (مهذب الاسماء). پشم ، عِهْن . ج ، اَصواف . پشم بعضی حیوانات . (غیاث اللغات ). در اختیارات بدیعی آرد: به پارسی پشم خوانند و طبیعت آن گرم و خشک بود و نیکوترین آن نرم بود و پشم سوخته خشک بو...