کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوارتز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوارتز
لغتنامه دهخدا
کوارتز. (فرانسوی ، اِ) ماده ای است به فرمول sio2 که دارای سختی بالنسبه زیاد است (سختی آن 7 است ) و بر روی شیشه خط می اندازد. وزن مخصوصش 2/65 است و در حقیقت یک سیلیس (انیدرید سیلیسیک ) خالص است که در دستگاه رومبوادریک متبلور می شود و شکل متداول آن منش...
-
جستوجو در متن
-
مهی
لغتنامه دهخدا
مهی . [ م َ ] (ع اِ) نوعی از بلور. (برهان ). حجرالبلور. بلور معدنی . سنگ بلور. بلور کوآرتز. || برخی گویند سنگی است سفید یکرنگ و زنان چون در وقت زاییدن ازگردن آویزند زاییدن بر ایشان آسان گردد. (برهان ).
-
کرکهن
لغتنامه دهخدا
کرکهن . [ ک َ ک َ هََ ] (اِ) جوهری است سرخ رنگ سیاه فام که در آفتاب شفاف می نماید. (جواهرنامه ). گونه ای کوآرتز بنفش رنگ که آن را آمتیست نیز نامند. رنگ بنفش آن مربوط به مواد خارجی مخصوصاً مواد ارگانیک است . ضمناً ترکیباتی از منگنز در آن موجود است . ا...
-
سنگ سماق
لغتنامه دهخدا
سنگ سماق . [ س َ گ ِ س ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گونه ای از سنگ های آذرین که دارای بلورهای بزرگ و کوچک از کوارتز و پیروکسن و آمفیبول و میکا میباشد. سنگی است سخت و متمایل بصورتی یا سبز است (رنگش بسته بعناصر متشکله اش متغیّر است )، و چون استقامت و س...
-
مها
لغتنامه دهخدا
مها. [ م َ / م ُ ] (اِ) سنگی است مانند بلور و بعضی گویند بلور است . (برهان ). بلور. (دهار) (مهذب الاسماء). کوارتز متبلور را گویند که به نام بلور سنگ نیز مشهور است . سنگی است که از نواحی روم و صعید مصر خیزد، سفید و شفاف مانند بلور و بسیار صلب و مثل سن...
-
سنگ سلیمانی
لغتنامه دهخدا
سنگ سلیمانی . [ س َ گ ِ س ُ ل َ / ل ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام کالسدوان است که جزو سنگهای مجاور کوارتز محسوب میشود، این سنگ بر خلاف عقیق سیلیسی بی آب و ظاهراً غیرمتبلور است و چون منظره ٔ مطبّق دارای مطبق و متحدالمرکز است . زیبایی خاصی د...
-
نپال
لغتنامه دهخدا
نپال . [ ن ِ ] (اِخ ) کشوری است در قاره ٔ آسیا، در دامنه ٔ جنوبی سلسله جبال هیمالیا و در فاصله ٔ مرزی چین و هندوستان واقع و محدوداست از طرف شمال به تبت و از مشرق و جنوب و مغرب به هندوستان ، دره های حاصل خیز هیمالیا در این کشور واقعاست . منابع طبیعی ن...
-
دارسی
لغتنامه دهخدا
دارسی . (اِخ ) ویلیام ناکس دارسی تبعه ٔ انگلستان در سال 1848 م . به جهان آمد. در 17سالگی با خانواده ٔ خود به استرالیا مهاجرت کرد. پدرش وکیل دعاوی بود و به این ترتیب فرزند خود را نیز به آموزش علم حقوق ترغیب کرد. دیری نگذشت که ویلیام نیز پیشه ٔ پدر را ...
-
الوند
لغتنامه دهخدا
الوند. [ اَل ْ وَ ] (اِخ ) کوه همدان است . شاعر گفت بزبان پهلوی : خذه ذایه کی زممان وی ته خوش نی کوه الوند و دامان وی ته خوش نی ارته اویان خویش و نازنینان جما شامان و بامان وی ته خوش نی . (از صحاح الفرس ).نام کوهی است بلند در نواحی همدان . گویند دواز...
-
عقیق
لغتنامه دهخدا
عقیق .[ ع َ ] (ع اِ) مهره ای است سرخ رنگ که در یمن یافته شود، و جنسی است از آن که در سواحل دریای روم خیزد، تیره رنگ مانند آب که از گوشت نمکزده رود و در آن خطوط سپید خفی می باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سنگ سرخ ، و نوعی از نگینهای لعل . (...
-
تخمیر
لغتنامه دهخدا
تخمیر. [ ت َ ] (ع مص ) پوشانیدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پوشانیدن روی . (اقرب الموارد) (المنجد). || مایه کردن در خمیر و گذاشتن آرد و گل ومانند آن را تا خمیر شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). مایه کردن در خمیر. (از المنجد...
-
یاقوت
لغتنامه دهخدا
یاقوت . (اِ) نام جوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد می باشد. گرم و خشک است در چهارم و قایم النار یعنی آتش او را ضایع نمی کند و با خود داشتن آن دفع علت طاعون کند. (برهان ) . بیرونی گوید حمزةبن الحسن اصفهانی آرد که اسم یاقوت به فارسی یاکند است . و ی...