کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کهلان
لغتنامه دهخدا
کهلان . [ ک َ ] (اِخ ) قبیله ای است از یمن که از اولاد کهلان بن سبا هستند. (منتهی الارب ). نام قبیله ای از تازیان یمن . (ناظم الاطباء). قبیله ٔ دوم از قحطانیان ، و آنان فرزندان کهلان بن سباء هستند و همه ٔ شاخه های آن از زیدبن کهلان منشعب گردیده است ....
-
کهلان
لغتنامه دهخدا
کهلان . [ ک ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کهل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کَهْل شود.
-
واژههای مشابه
-
کهلان بن سباء
لغتنامه دهخدا
کهلان بن سباء. [ ک َ ن ِ ن ِ س َ ب َءْ ] (اِخ ) از اولاد یعرب و جد جاهلی قدیم است . «بنوهمدان » و «ازد» و «طی ٔ»و «مذحج » از نسل او هستند. کهلان فرمانروایی اطراف یمن و ثغور آن را داشت و چون سلطنت حمیر برچیده شد ریاست بادیه بر بنی کهلان باقی ماند. (از...
-
تازه کند کهلان
لغتنامه دهخدا
تازه کند کهلان . [ زَ ک َ دِ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه است که در 21هزارگزی شمال خاوری مراغه و 16هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو مراغه به قره آغاج واقع است . کوهستانی و معتدل ، سالم است و 132 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی . ...
-
جستوجو در متن
-
همدان
لغتنامه دهخدا
همدان . [ هََ ] (اِخ ) حی چهارم کهلان و ایشان فرزندان همدان بن مالک بن ... کهلان اند که جای آنها در مشرق یمن بوده است و همدانیان از پیروان علی بن ابی طالب و شیعه بودند. (ترجمه به اختصار از صبح الاعشی ج 1 ص 328).
-
عائذا
لغتنامه دهخدا
عائذا. [ ءِ ذُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعد العشیرة. از مردم کهلان و از قحطانیان و جدی جاهلی است . (الاعلام زرکلی ).
-
عبقر
لغتنامه دهخدا
عبقر. [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) ابن انمار از کهلان از قحطانیه . جدی جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ).
-
صعب
لغتنامه دهخدا
صعب . [ ص َ ] (اِخ ) ابن سعدالعشیرةبن مالک ، از کهلان ، از قحطانیة. جدی جاهلی است . (الاعلام زرکلی ص 432).
-
متکاهل
لغتنامه دهخدا
متکاهل . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) کسی که خود را به قبیله ٔ کهلان منسوب میکند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
تکهل
لغتنامه دهخدا
تکهل . [ ت َ ک َهَْ هَُ ] (ع مص ) به مرد کهل مانستن . || خود رابه کهلان منسوب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جرم
لغتنامه دهخدا
جرم . [ ] (اِخ ) ابن کهلان . از علمای انساب یمن بود. رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 395 شود.
-
خیاری
لغتنامه دهخدا
خیاری . [ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب است به خیار. که ابن مالک بن زین بن کهلان باشد. (از انساب سمعانی ).
-
اشعریون
لغتنامه دهخدا
اشعریون . [ اَ ع َ ری یو ] (اِخ ) ج ِ اشعری (در حال رفع). صاحب صبح الاعشی آرد: ایشان تیره (حی ) دهم از بنی کهلان و بنی کهلان از خاندان اشعربن اُدَدبن زیدبن یشجب بن عریب بن زیدبن کهلان اند. و نیای آنان را بدان سبب اشعر نامند که هنگام زادن از مادر اشعر...