کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنگره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کنگره
لغتنامه دهخدا
کنگره . [ ک ِ گ ِ رَ / رِ ] (اِ) به معنی کنگر است که سازی باشد که مردم هندوستان نوازند و آن چوبی است که بر آن دو تار فولادی کشیده اند و بر زیر هر دو سر آن چوب دو کدو نصب کرده اند. (برهان )(آنندراج ) (جهانگیری ). رجوع به کنگر و کنگری شود.
-
کنگره
لغتنامه دهخدا
کنگره . [ ک ُ گ ِ رِ ] (فرانسوی ، اِ) مجمعی از سران دول ، نمایندگان ممالک یا دانشمندان که در باره ٔ مسائل سیاسی ، اقتصادی ، علمی و غیره بحث کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
کنگره
لغتنامه دهخدا
کنگره . [ ک ُ گ ُ رَ / رِ ] (اِ) بلندیهای هر چیز را گویند عموماً و آنچه بر سر دیوار حصار و قلعه و دیوارهای دیگر سازند خصوصاً و عربان شرفه خوانند.(برهان ) (آنندراج ). شرفه ٔ دیوار و منظره و کوشک و برج . (صحاح الفرس ). شرفة. (دهار). شرفه و برآمدگیهای م...
-
واژههای مشابه
-
کنگره دار
لغتنامه دهخدا
کنگره دار. [ ک ُ گ ُ رَ / رِ ] (نف مرکب ) شرفه دار. (ناظم الاطباء): شَرفاء؛ خانه ٔ کنگره دار. (از منتهی الارب ).
-
کنگره زن
لغتنامه دهخدا
کنگره زن . [ ک ِ گ ِ رَ / رِ زَ ] (نف مرکب ) ساززن . مطرب . نواگر : با شیخان و نومالان و فالگیران ومرده شویان و کنگره زنان و شطرنج بازان و دولتخوردگان و بازماندگان خاندانهای قدیم و دیگر فلک زدگان صحبت مدارید. (عبید زاکانی ). رجوع به کنگر و کنگره شود.
-
خروس کنگره ٔ عقل
لغتنامه دهخدا
خروس کنگره ٔ عقل . [ خ ُ س ِ ک ُ گ ُ رَ / رِ ی ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روح نفسانی . (از برهان قاطع) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سخن موزون و موافق . (آنندراج ) (برهان قاطع) : خروس کنگره ٔ عقل پر بکوفت چو دیدکه در شب امل من سپیده شد پیدا....
-
جستوجو در متن
-
ذوالتشاریف
لغتنامه دهخدا
ذوالتشاریف . [ ذُت ْ ت َ ] (ع ص مرکب ) کنگره دار. با بریدگیها. دارای دندانه ها. صاحب کنگره ها و شرفه ها، از برگ و مانند آن .
-
گلوی
لغتنامه دهخدا
گلوی . [ گ ِ ] (اِ) کنگره ٔ ستون را گویند. (آنندراج ).
-
شرفة
لغتنامه دهخدا
شرفة. [ ش ُ ف َ ] (ع اِ) کنگره ٔ قصر. ج ، شُرَف . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کنگر. (زمخشری ). کنگره . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (دهار) (آنندراج ) (زمخشری ). زیف . دندانه . (یادداشت مؤلف ). کنگره ٔ عمارت . (از غیاث اللغات ). در عربی مطلق ک...
-
کنگری
لغتنامه دهخدا
کنگری . [ ک ِ گ ِ ] (اِ) به معنی کنگره است که سازی باشد که هندوان نوازند. (برهان ) (آنندراج ). کنگره و سازی مر هندیان را. (ناظم الاطباء). زنبوره . و رجوع به زنبوره در همین لغت نامه شود. || نوعی از بربط. (ناظم الاطباء).
-
زیفة
لغتنامه دهخدا
زیفة. [زَ ی َ ف َ ] (ع اِ) یکی زیف . (منتهی الارب ). واحد زیف در معنی کنگره . (از اقرب الموارد). واحد زیف ، پایه ٔنردبان و کنگره . (ناظم الاطباء). رجوع به زیف شود.
-
ذوتشاریف
لغتنامه دهخدا
ذوتشاریف . [ ت َ ] (ع ص مرکب ) ورق ذوتشاریف ؛ برگی کنگره دار. برگی دندانه دار . خداوند شرفه ها. صاحب کنگره ها. دارای دندانه ها. دندانه دار. مُضَرس . مُضرس .
-
شاتیون
لغتنامه دهخدا
شاتیون . [ ی ُ ] (اِخ ) (کنگره ٔ...) کنگره ای که از 5 فوریه تا 18 مارس 1814 م . بین متحدین و ناپلئون در موقع جنگلهای فرانسه در شاتیون - سور - سن تشکیل یافت و به عقد اتحادی منجر نشد.