کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنعان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کنعان
لغتنامه دهخدا
کنعان . [ ک َ ] (اِخ ) ناحیه ای در عراق (در استان دیالی ) نام آن مهروز بوده است . عتبةبن ابی وقاص بعد از جنگ جلولا (637 م .) به صلح آن را گرفت . (از المنجد).
-
کنعان
لغتنامه دهخدا
کنعان . [ ک َ ] (اِخ ) نام پدر نمرود علیه اللعنة. (برهان ) (آنندراج ). نام پدر نمرود. (ناظم الاطباء). و رجوع به پاورقی ماده ٔ قبل شود.
-
کنعان
لغتنامه دهخدا
کنعان . [ ک َ ] (اِخ ) نام پسر نوح (ع ) است . (برهان ) (آنندراج ). نام پسر سام بن نوح . (ناظم الاطباء). (حلیم و بردبار) پسر چهارمین حام است (سفر پیدایش 10:6) (اول تواریخ ایام 1:8) وی جد قبایل و طوایفی است که در اراضی غربی اردن سکونت می داشتند و حضرت ...
-
کنعان
لغتنامه دهخدا
کنعان . [ ک َ ] (اِخ ) نام شهری است که مسکن یعقوب و مولد یوسف (ع ) بوده است .(برهان ) (آنندراج ). نام شهری که یعقوب در آن مسکن داشت . (ناظم الاطباء). زمین کنعان زمینی است که ذریه ٔ کنعان در آنجا سکونت گزیدند. حد آن از جانب شمال از طریق حماة به شمال ل...
-
واژههای مشابه
-
وادی کنعان
لغتنامه دهخدا
وادی کنعان . [ ی ِ ک َ ] (اِخ ) موضعی است در فلسطین . رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 16 شود.
-
پیر کنعان
لغتنامه دهخدا
پیر کنعان . [ رِ ک َ ] (اِخ ) پیر کنعانی . کنایه از یعقوب پیغمبر. (غیاث ) : شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت .حافظ.
-
ماه کنعان
لغتنامه دهخدا
ماه کنعان . [ هَِ ک َ ] (اِخ ) کنایه از یوسف علیه السلام . (غیاث ) (آنندراج ).
-
چاه کنعان
لغتنامه دهخدا
چاه کنعان . [ هَِ ک َ ] (اِخ ) چاهی در کنعان که یوسف فرزند یعقوب را برادرانش در آن چاه افکندند : تو با این مردم کوته نظر در چاه کنعانی به مصر آ تا پدید آیند یوسف را خریداران . سعدی .ز مصرش بوی پیراهن شنیدی چرا در چاه کنعانش ندیدی .سعدی .
-
گرسنه چشمان کنعان
لغتنامه دهخدا
گرسنه چشمان کنعان . [ گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِ ن َ / ن ِ چ َ / چ َ ن ِ ک َ ] (اِخ ) کنایه از برادران یوسف علیه السلام است . (برهان ) (آنندراج ) : بر سر چاه شوق از تشنگان صف صف چنانک پیش یوسف گرسنه چشمان کنعان دیده اند.خاقانی (دیوان چ عبد...
-
واژههای همآوا
-
کنائن
لغتنامه دهخدا
کنائن . [ ک َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ کَنَّة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (دهار) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کاناآن
لغتنامه دهخدا
کاناآن . (اِخ ) نام قدیمی فلسطین و ارض مقدس بوده است . کنعان .
-
بتویل بن الیاس
لغتنامه دهخدا
بتویل بن الیاس . [ ] (اِخ ) از مهتران کنعان بوده است : اسحاق ... از پس اسماعیل صدوبیست سال بزیست و خدای تعالی او را پیغامبری داد... و زنی داشت نام او رفقا هم از زمین کنعان ، دختر مهتر کنعان نام او بتویل بن الیاس و از آن زن او را دو پسر آمد. (مجمل الت...