کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنسول یار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کنسول خانه
لغتنامه دهخدا
کنسول خانه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) محل کنسول . کنسول گری . و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
واژههای همآوا
-
کنسولیار
لغتنامه دهخدا
کنسولیار. [ ک ُ ] (اِ مرکب ) معاون کنسول . ویس قنسول . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کنسول به معنی اول شود.
-
جستوجو در متن
-
ویس قنسول
لغتنامه دهخدا
ویس قنسول . [ ق ُ ] (فرانسوی ، اِ) معرب ویس کنسول . قنسول یار. نایب قنسول . کنسول یار. رجوع به ویس کنسول شود.
-
بستانی
لغتنامه دهخدا
بستانی . [ ب ُ ] (اِخ ) سلیم . (1848 - 1884 م .) نخستین فرزند بطرس بستانی است . وی در دهکده ٔ عبیه متولد شد وعلوم عربی را نزد شیخ ناصیف یازجی آموخت و زبانهای ترکی و انگلیسی و فرانسوی را نزد مشهورترین استادان فراگرفت ، در سال 1862 م . به سمت ترجمان کن...