کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کندیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کندیل
لغتنامه دهخدا
کندیل . [ ک ِ ] (اِ) چیزی است حلقه دار که از ریسمان سازند چون حلقه اش در گلوی کسی بند کنند فوراً جانش برمی آید. (آنندراج ). کمندی که بدان خفه می کنند. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
کال کندیل
لغتنامه دهخدا
کال کندیل . [ ک ُ ] (اِخ ) دستوردان یونانی که در 1424 م . در آتن متولد شد و در 1511 م . درگذشت .
-
کندیل کردن
لغتنامه دهخدا
کندیل کردن . [ ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هر گاه چیزی از کسی به زور و عنف بستانند گویند: کندیلش کردیم . (آنندراج ). به قوت گرفتن . || قتل کردن و کشتن . (ازآنندراج ). کسی را خفه کردن . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). || فشار وارد آوردن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
خالقوندیلاس
لغتنامه دهخدا
خالقوندیلاس .(اِخ ) تلفظ ترکی شال کندیل است و آن نام نحوی معروف یونانی است که نام اول او دیمتریوس میباشد. او بسال 1424 م . در آتن بدنیا آمد و در 1511 م . در میلان وفات یافت . او یکی از فراریان یونانی به ایتالیا است که موجب تجدید حیات ادبی یونان در ای...
-
قندیل
لغتنامه دهخدا
قندیل . [ ق ِ ] (معرب ، اِ) چراغ . چیزی است که در آن چراغ می افروزند و آن معرب کندیل است . (از آنندراج رساله ٔ معربات ). چراغ و چروند. (ناظم الاطباء). المصباح للسراج . ج ، قنادیل . (اقرب الموارد). چراغدان و فانوس . (ناظم الاطباء). || شمعدان . || کیه ...