کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کنخ
لغتنامه دهخدا
کنخ . [ ک َ ن َ ] (اِ) دوغ خشک شده را گویند که کشک و قروت باشد. (برهان ) (آنندراج ). مصحف کتخ . (حاشیه ٔبرهان چ معین ). کشک و دوغ خشک شده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
دژگان
لغتنامه دهخدا
دژگان . [ دِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای ششگانه ٔ بخش بستک ، شهرستان لار و حدود و مشخصات آن بدین قرار است : از مشرق شهرستان بندرعباس ، از شمال دهستانهای گوده ، رویدر و لمزان از جنوب دهستان حومه ٔ بخش لنگه ، از مغرب و شمال غربی دهستان لمزان و حومه ٔ...