کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنایه زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کنایه زدن
لغتنامه دهخدا
کنایه زدن . [ ک ِ ی َ / ی ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) گفتن عبارت کنایه آمیز. (آنندراج ). گوشه زدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عبارت کنایه آمیز گفتن . (فرهنگ فارسی معین ) : گفتی به من که تیغم از ابرو کنایه است گر می زنی کنایه نگارا به من بزن .میرزا طاهر و...
-
واژههای مشابه
-
کنایه گفتن
لغتنامه دهخدا
کنایه گفتن . [ ک ِ ی َ / ی ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کلمه یا عبارتی کنایه آمیز ادا کردن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کنایه شود.
-
کنایه آمیز
لغتنامه دهخدا
کنایه آمیز. [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (ن مف مرکب ) کلمه یا عبارتی توأم با کنایه . (از فرهنگ فارسی معین ). آمیخته با گوشه و کنایه . || کلمه یا عبارتی مبنی بر توهین و تعریض . (فرهنگ فارسی معین ) : روی کلمه ٔ کنایه آمیز «شوهرم » با لبخندی طنزآلود... تکیه کرد. ...
-
گوشه و کنایه
لغتنامه دهخدا
گوشه و کنایه . [ ش َ / ش ِ وُ ک ِ ی َ / ی ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) گوشه کنایه . تعریض . حرفهای گوشه دار. رجوع به گوشه کنایه شود.
-
جستوجو در متن
-
طناب زدن
لغتنامه دهخدا
طناب زدن . [ طَ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پیمودن . (آنندراج ).
-
بر سنگ زدن
لغتنامه دهخدا
بر سنگ زدن . [ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر سر سنگ زدن . کنایه از ظاهر کردن و گفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
دودست زدن
لغتنامه دهخدا
دودست زدن . [ دُ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) برهم زدن دو دست از روی نشاط و خوشحالی . چپه زدن صفق . دستک زدن . (از یادداشت مؤلف ). || دست افشانی کردن . کنایه از خوشحالی کردن است . (از آنندراج ).
-
گوشه زدن
لغتنامه دهخدا
گوشه زدن . [ ش َ / ش ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه زدن . به کنایه گفتن . به طعن گفتن . طعن آمیز سخنی ادا کردن . ضمن بیان مطلبی اشارت به مطلب دیگری کردن .
-
جام بر سنگ زدن
لغتنامه دهخدا
جام بر سنگ زدن . [ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از توبه کردن و گذشتن از شراب باشد. (برهان ). توبه کردن از شراب و شکستن جام . (ناظم الاطباء). کنایه از توبه کردن از شراب . (آنندراج ). و رجوع به جام باده بر سنگ زدن شود.
-
جفتی زدن
لغتنامه دهخدا
جفتی زدن . [ ج ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) جفت شدن حیوانات باشد. || کنایه از جماع و مباشرت است . (برهان ). رجوع به جفت شدن و جفتی شود.
-
قاتی زدن
لغتنامه دهخدا
قاتی زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) (از قاتمق ترکی ) خلط و مزج کردن . کنایه از آمیختن اندکی در بسیار از جنس دیگر که بظاهر یکی نماید.
-
قاروره بر سنگ زدن
لغتنامه دهخدا
قاروره بر سنگ زدن . [ رو رَ / رِ ب َ س َ زَ دَ] (مص مرکب ) کنایه از ناخوش کردن عیش . (آنندراج ).
-
لگد در کار زدن
لغتنامه دهخدا
لگد در کار زدن . [ ل َ گ َ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از بر هم کردن کار است . (آنندراج ).