کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنافه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کنافه
لغتنامه دهخدا
کنافه . [ ک َ / ک ُ ف َ ] (اِخ ) گناوه . رجوع به حدودالعالم چ دانشگاه ص 44و 45 و 132 و گناوه و جنابه در همین لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
کبیتا
لغتنامه دهخدا
کبیتا. [ ک ُ ب َ ] (اِ) طعامی است که از خمیر آرد گندم سازند و خورند و به عربی قطائف گویند، و آن رشته ٔ قطائف نیست چه به عربی رشته ٔ قطائف را کنافه می خوانند. (برهان ). طعامی که از خمیر آرد گندم سازند و به تازی قطائف نامند. (ناظم الاطباء).
-
قطائف
لغتنامه دهخدا
قطائف . [ ق َ ءِ ] (ع اِ) نان گوزینه ولوزینه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رشته ای که از میده ٔ گندم سازند و آن را رشته ٔ قطائف خوانند. (آنندراج از منتخب ). و در لطائف نوشته که حلوائی است نفیس ، و عرب آن را کنافه گویند و قطائف نگویند. (آنندراج ...
-
معدن
لغتنامه دهخدا
معدن . [ م َ دِ ] (ع اِ) اصل و مرکز هر چیزی . (منتهی الارب ). مکان و اصل و مرکز چیزی . ج ، معادن . (آنندراج ). اصل و مرکز هر چیزی و هر جایی که در آن چیزی باقی ماند. (ناظم الاطباء). جای . جایگاه . مکان . محل . مرکز هر چیز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)....