کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کم کم تزریق کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تزریق کردن
لغتنامه دهخدا
تزریق کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درچکانیدن داروی مایع در زیر جلد، یا در داخل عضله یا ورید انسان و حیوان بیمار. تزریق . و رجوع به تزریق شود.
-
اشقان
لغتنامه دهخدا
اشقان . [ اِ ] (ع مص ) کم شدن مال کسی . || کم دادن . || کم کردن . (منتهی الارب ). کم کردن عطیه . (اقرب الموارد).
-
غضغضة
لغتنامه دهخدا
غضغضة. [ غ َ غ َ ض َ ] (ع مص ) غضغضه ٔ آب ؛ کم شدن آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). کم شدن و فرورفتن آب در زمین . (از اقرب الموارد). || کم کردن چیزی را و کم کردن آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کم کردن آب و جز آن . (از اقرب الموارد).
-
استنقاص
لغتنامه دهخدا
استنقاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بها کم کردن خواستن مشتری . (منتهی الارب ). کم کردن خواستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). چیزی کم کردن خواستن . استحطاط.
-
تقلیل کردن
لغتنامه دهخدا
تقلیل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کم کردن . || کم خوردن و اندک خوردن غذا. (ناظم الاطباء).
-
ذمذمه
لغتنامه دهخدا
ذمذمه . [ ذَ ذَ م َ ](ع مص ) کم کردن بخشش به کسی را. کم کردن بخشش را.
-
مقالة
لغتنامه دهخدا
مقالة.[ م ُ قال ْ ل َ ] (ع مص ) کم کم خرج کردن آب را از ترس تشنگی . || کم کردن بخشش و دهش را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
موضوع کردن
لغتنامه دهخدا
موضوع کردن . [ م َ ک َ دَ ](مص مرکب ) کم کردن . وضع کردن . کسر کردن . در کردن . منها کردن : طلب خود را از دریافتی من موضوع کرد، یعنی منها کرد و برداشت و کم کرد. (از یادداشت مؤلف ).- موضوع کردن از ؛ افکندن از. بیرون کردن از. کم کردن از. جدا کردن از. ...
-
انقاص
لغتنامه دهخدا
انقاص . [ اِ ] (ع مص ) کم کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ناقص کردن . (از اقرب الموارد). کم کردن و ناقص کردن . (غیاث اللغات ).
-
تغضغض
لغتنامه دهخدا
تغضغض . [ ت َ غ َ غ ُ ] (ع مص ) کم گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کم کردن آب . (تاج المصادر بیهقی ). کم کردن و کم گردیدن آب و جز آن مات فلان ببطنته لم یتغضغض منها شی ٔ. (از اقرب الموارد).
-
تزریق
لغتنامه دهخدا
تزریق . [ ت َ ] (مص ) ریا و نفاق و دروغ و کسی را به ریا ونفاق و دروغ نسبت کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
تزریق
لغتنامه دهخدا
تزریق . [ ت َ ] (مص ) درچکانیدن . داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا در داخل رگ بوسیله ٔ سوزن مخصوص آمپول زدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
مدوش
لغتنامه دهخدا
مدوش . [ م َ ] (ع مص ) کم دادن . (از منتهی الارب ). کم عطا کردن . مدش . (از متن اللغة).
-
توتیح
لغتنامه دهخدا
توتیح . [ ت َ تی ] (ع مص ) کم کردن دهش را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کم کردن عطا. (از اقرب الموارد).
-
مدش
لغتنامه دهخدا
مدش . [م َ ] (ع مص ) کم خوردن . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || کم دادن . (منتهی الارب ). کم بخشیدن . اندکی عطا کردن . مدوش . (متن اللغة).