کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمک گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کمک گرفتن
لغتنامه دهخدا
کمک گرفتن . [ ک ُ م َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب )یاری گرفتن . مدد حاصل کردن به مال و نیرو. یاری و مدد بدست آوردن از کسی . از حمایت کسی برخوردار شدن .
-
واژههای مشابه
-
کمک خواستن
لغتنامه دهخدا
کمک خواستن . [ ک ُ م َ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) مدد خواستن از کسی . (فرهنگ فارسی معین ). کمک طلبیدن .
-
کمک طلبیدن
لغتنامه دهخدا
کمک طلبیدن . [ ک ُ م َ طَ ل َ دَ ] (مص مرکب ) کمک خواستن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمک خواستن شود.
-
کمک فنر
لغتنامه دهخدا
کمک فنر. [ ک ُ م َ ف َ ن َ ] (اِ مرکب ) آلتی است که برای کمک کردن به فنرهای اتومبیل روی اسکلت آن نصب می شود. ساختمان آن به شکل پیستونی است که در داخل یک لوله حرکت می کند. در درون لوله مقداری روغن موجود است و کمک فنر هنگام باز شدن به سرعت بازمی گردد، ...
-
کمک کردن
لغتنامه دهخدا
کمک کردن . [ ک ُ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یاری دادن (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
مستثأر
لغتنامه دهخدا
مستثأر. [ م ُ ت َ ءَ ] (ع ص ) نعت مفعولی ازاستثئار. آنکه برای گرفتن خونبهای کسی از وی کمک خواسته باشند. (اقرب الموارد). رجوع به استثئار شود.
-
مستثئر
لغتنامه دهخدا
مستثئر. [ م ُ ت َ ءِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استثئار. درخواست کننده ٔ کمک برای گرفتن خونبهای مقتول . (اقرب الموارد). رجوع به استثئار شود.
-
مرابحه
لغتنامه دهخدا
مرابحه . [ م ُ ب ِ ح َ/ ح ِ ] (از ع اِمص ) مُرابَحَة. مرابحت . رجوع به مرابحة در تمام معانی شود. || (اِمص ) بهره ٔ کاری . (لغات فرهنگستان ). پولی به کسی دادن با گرفتن ربح . (فرهنگ فارسی معین ). سود دادن و سود گرفتن بابت قرض گرفتن و قرض دادن پولی . ||...
-
مساعدة
لغتنامه دهخدا
مساعدة. [ م ُ ع َ دَ ] (ع اِمص ، اِ) مساعده . مساعدت . || آنچه از بزر و نفقه و جز آن که مالک به رعیت خود و زارع ملک خود پیشکی می دهد که در سر خرمن بردارد. (ناظم الاطباء). زری که پیش از کار به کارگر دهند. پیش داد. پیشی . پیشکی . پیش مزد. پیش کرایه . پ...
-
چشم بدست بودن
لغتنامه دهخدا
چشم بدست بودن . [ چ َ / چ ِ ب ِ دَ دَ ] (مص مرکب ) منتظر کمک و احسان بودن . گرفتن بخشش یا کمکی را منتظر بودن .- چشم بدست کسی بودن ؛ از کسی طمع داشتن . (آنندراج ). از کسی توقع احسان داشتن . (فرهنگ نظام ) : خواهم از عالم بالا چو صدف روزی خویش چون نگین...
-
اعتیان
لغتنامه دهخدا
اعتیان . [ اِ ] (ع مص ) نزدیک شتر رسیدن به اعانة. (منتهی الارب ). نزدیک شتر رسیدن به اعانت . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نزدیک شتر رفتن برای کمک . (از اقرب الموارد). || دیدبان و جاسوس گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دیده بانی کردن . (تاج المصا...
-
اعانه
لغتنامه دهخدا
اعانه . [ اِ ن َ ](ع مص ) کمک : اگر اعانه ٔ شما نبود من مغلوب می شدم . (فرهنگ نظام ). مساعدت . عون . معونه . (کازیمنسکی ). یاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به اعانة و اعانت شود. || (اِ) پولی که برای کار خیری داده شود: برای افتتاح یک مریضخانه ...
-
اهتداء
لغتنامه دهخدا
اهتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) راه راست یافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). راه راست باز یافتن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). راه راست گرفتن . مهتدی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).- اهتداء جستن ؛ راه راست را جستجو کردن : چون ...