کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کملی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کملی
لغتنامه دهخدا
کملی . [ ک َ ] (اِ) بافته ٔ پشمینه ٔ درشت و خشن که فقرا و مردم فرومایه پوشند و در هند به همین نام خوانند و کنبلی نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). جامه و بافته ٔ پشمی بسیار درشت و خشن را گویند که فقرا و درویشان و مردم فرومایه پوشند و به زبان هندی نیز همین م...
-
جستوجو در متن
-
درازکار
لغتنامه دهخدا
درازکار. [ دِ ] (ص مرکب )کنایه از شخصی است که مرتکب کارهایی شود که زیاده بر حالت و مرتبه ٔ او باشد، و متکلم به سخنان لاف و گزاف گردد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) : درازکار بودگر به کسوت کملی به تاج و تخت کند میل رای پیر و گدای .رضی الدین (از آنند...