کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کماس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کماس
لغتنامه دهخدا
کماس . [ ک َ ] (ص ) به معنی کم و اندک آمده است که عربان قلیل خوانند. (برهان ). کم و کاس . (آنندراج ). کم و کاس و اندک و قلیل . (ناظم الاطباء). کم . اندک . قلیل . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کماسی شود.
-
کماس
لغتنامه دهخدا
کماس . [ ک َ ] (اِ) کوزه ها بود پهن از سفال که در زیر بغل درآویزند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 200). نوعی از تنگ باشد و آن گرد و پهن و گردن کوتاه می باشد به اندام کاسه پشت و آن را ازسفال و چوب هم می سازند و بیشتر شبانان و مسافران دارند. (برهان ). ظرف تن...
-
جستوجو در متن
-
کماش
لغتنامه دهخدا
کماش . [ ک َ ] (اِ) به معنی کماس است که تُنگ گردن کوتاه باشد. (ازبرهان ). تُنگ گردن کوتاه . (آنندراج ). و رجوع به کماس شود. || کاسه ٔ چوبین گدایان و شبانان . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به کماس شود.
-
کماسه
لغتنامه دهخدا
کماسه . [ ک َ س َ / س ِ ] (اِ) به معنی کماس است که تُنگ گردن کوتاه باشد. (برهان ). کماس . (آنندراج ). ظرف تنگ گردن کوتاه . (ناظم الاطباء). و رجوع به کماس شود. || به معنی کماس است که کاسه ٔ چوبین باشد. (آنندراج ). کاسه ٔ چوبین گدایان و شبانان . (ناظم ...
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) مروزی . ابن جبود. صاحب مجمع الفصحاء گوید: او در زمان مأمون خلیفه ٔ عباسی میزیسته و به سال 200 هَ. ق . درگذشته است و گویند مأمون را در سفر خراسان بفارسی مدح گفته و هزار دینار صلت یافته است و صاحب لباب الالبا...