کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمارج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کمارج
لغتنامه دهخدا
کمارج . [ ک َ رَ] (اخ ) شهرکی است از بشاور به ناحیت پارس خرم و آبادان . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 134). خشت و کمارج دو شهرک اند در میان قهستان گرم سیر به غایت و درختان خرما بسیار باشد اما هیچ میوه ٔ دیگر نباشد و آب روان دارد اما گرم و ناخوش باشد و ...
-
جستوجو در متن
-
ده کهنه
لغتنامه دهخدا
ده کهنه . [ دِه ْ ک ُ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کمارج بخش خشت شهرستان کازرون . واقع در 18هزارگزی شمال خاوری کنار تخته . سکنه ٔ آن 311 تن . آب آن از چاه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
پیرمهلت
لغتنامه دهخدا
پیرمهلت . [ م ُ ل َ ] (اِخ )دهی از دهستان کمارج بخش خشت شهرستان کازرون . واقع در 22هزارگزی خاور کنارتخته . دامنه ٔ جنوبی کوه مرگ . کوهستانی . گرمسیر مالاریائی . دارای 158 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آنجا غلات و انجیر. شغل اهالی زراعت . و راه آن ما...
-
پوسکان
لغتنامه دهخدا
پوسکان . (اِخ ) دهی از دهستان کمارج بخش خشت شهرستان کازرون . در 48 هزارگزی خاور کنار تخته و دامنه ٔ جنوبی کوه سلب . کوهستانی ، گرمسیر، مالاریائی ، دارای 83 تن سکنه ، فارسی زبان .آب آن از چشمه ، محصول آنجا غلات ، شغل اهالی زراعت ، راه آن مالرو است . (...
-
چروم
لغتنامه دهخدا
چروم . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کمارج بخش خشت شهرستان کازرون که در 8هزارگزی شمال کنارتخته ، کنار راه شوسه ٔ کازرون به بوشهر واقع است . جلگه و گرمسیر است و 88 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ شاپور، محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و شال بافی است . (از...
-
چاربرج
لغتنامه دهخدا
چاربرج . [ ب ُ ] (اِخ ) اسم قریه ای است واقع در بلوک خشت و کمارج و این بلوک در مغرب شیراز بمسافت بیست و هفت فرسخ اهلش سلاح ورز، حاصلش غله و خرما و پنبه و تنباکو و مرکبات . شکار جلگه ٔ آن خوک و دراج آبش از چشمه و رودخانه . قریه ٔ خشت تقریباً هشتصد خان...
-
رودک
لغتنامه دهخدا
رودک . [ دَ ] (اِخ ) قریه ای است در حدود دوفرسنگی میانه ٔ شمال و مشرق خشت . (از فارسنامه ٔ ناصری ). دهی است از دهستان کمارج بخش خشت از شهرستان کازرون واقع در دوازده هزارگزی شمال «کنارتخته » و جنوب غربی کتل رودک و در کنار راه شوسه ٔ شیراز ببوشهر. در ج...
-
الیف
لغتنامه دهخدا
الیف . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کمارج بخش خشت شهرستان کازرون ، در 32 هزارگزی خاور کنارتخته ، در دامنه ٔ جنوب باختری کوه قبله واقع، و کوهستانی و گرمسیر است . سکنه ٔ آن 458 تن شیعه اند که بفارسی و ترکی سخن میگویند. آب آن از چشمه ٔهفت تن و باران ...
-
خشت
لغتنامه دهخدا
خشت . [ خ ِ ] (اِخ ) بلوکی است میانه ٔ مغرب و شمال شیراز. از گرمسیرات فارس است ،درازی آن از جمیله تا بیکرزی هشت فرسنگ ، پهنای آن از رودک تا سیاه منصور باز هشت فرسنگ است . شکار آن بزو پازن و قوچ و میش کوهی و آهو و کبک و تیهو و دراج و کبوتر و بلدرچین و...
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ ) شهر... نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش مرکزی شهرستان کازرون است . حدود و مشخصات آن به قرار زیر است : از شمال ارتفاعات چنار شاهیجان و سلبیز و نودان ، از جنوب کوه کمارج و دهستان حومه ، از خاور ارتفاعات دوان ، از باختر ارتفاعات ناحیه ٔ...
-
بخس
لغتنامه دهخدا
بخس . [ ب َ ] (ع ص ) کم و اندک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ناقص . (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ) : و شروه بثمن بخس . (قرآن 20/12)؛ بفروختند او را ببهایی کاسته خست . (کشف الاسرار ج 5 ص 28).- بثمن بخس فروختن ؛ ببهای اندک فروختن .- بخ...
-
کازرون
لغتنامه دهخدا
کازرون . [ زِ ] (اِخ ) (شهرستان ...) شهرستان کازرون یکی از شهرستانهای استان هفتم کشور (فارس ) است و حدود آن بقرار زیر میباشد. از شمال و شمال باختری به شهرستان بهبهان ، از شمال خاوری و خاور به شهرستان شیراز و از جنوب و جنوب باختر به شهرستان بوشهر و از...