کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلیله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلیله
لغتنامه دهخدا
کلیله . [ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) نام شغالی که قصه ٔ او در کتاب کلیله و دمنه مشهور است . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || کلیله و دمنه . و کلیله و دمنه از جمله کتبی است که از سانسکریت به پهلوی و از پهلوی به وسیله ٔ عبداﷲبن المقفع به تازی و از تازی نخس...
-
جستوجو در متن
-
بندبه
لغتنامه دهخدا
بندبه . [ ب َ دَ ب َ ] (اِخ ) نام گاوی است که در کلیله بدان اشاره شده است : با وی [برادر بزرگترم ] دو گاو بود یکی را شتربه نام و دیگری را بندبه . (کلیله و دمنه ).
-
بختکان
لغتنامه دهخدا
بختکان . [ ب ُ ] (اِخ ) بختگان . نام پدر بزرجمهر: ابتداء کلیله و دمنه و هو من کلام بزرجمهر بختکان . (کلیله و دمنه ). و رجوع به بزرجمهر شود.
-
حاجت افتادن
لغتنامه دهخدا
حاجت افتادن . [ ج َ اُ دَ ] (مص مرکب ) لازم شدن . احتیاج پیدا کردن . نیاز آمدن . ضرورت یافتن : در جناح آنچه لشکر قوی تر بود جانب قلب نامزد کرد تا اگر میمنه و میسره را بمردم حاجت افتد می فرستد.(تاریخ بیهقی ). و به تقریر و ایضاح آن حاجت نیفتد. (کلیله و...
-
آغاز نهادن
لغتنامه دهخدا
آغاز نهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) آغاز کردن . آغازیدن : پس آن مزدور چنگ برداشت و سماع خوش آغاز نهاد. (کلیله و دمنه ). شکال هم بدین نمط فصلی آغاز نهاد. (کلیله و دمنه ). هر دو جنگ آغاز نهادند. (کلیله و دمنه ).
-
رموز
لغتنامه دهخدا
رموز. [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رمز. (اقرب الموارد). رمزها. رجوع به رمز شود : این سخن از اشارات و رموز متقدمان است . (کلیله و دمنه ). و شرایط سخن آرایی در تضمین امثال ... و شرح رموز و اشارات تقدیم نموده آید. (کلیله و دمنه ). در رموز متقدمان ... نخوانده ای که...
-
شایانی
لغتنامه دهخدا
شایانی . (حامص ) لیاقت . درخوری . سزاواری . شایستگی : تا بمنزلتی که امیدوار است برسد پس تمنای دیگر منازل کند که شایانی آن ندارد. (کلیله و دمنه ص 83). بدگوهر... تمنای دیگر منازل کند که شایانی آن ندارد.(کلیله و دمنه ). و چندانکه شایانی قبول حیات از این...
-
بینت
لغتنامه دهخدا
بینت .[ ب َی ْ ی ِ ن َ ] (از ع ، اِ) (از بینة عربی ) دلیل : و از جهت الزام حجت و اقامت بینت برفق و مدارا دعوت فرمود. (کلیله و دمنه ). مرد... توبه کرد پیش از وضوح بینتی . (کلیله و دمنه ). الا بکوشم تا بینتی صادق بدست آید. (کلیله و دمنه ). رجوع به بینة...
-
ثمرات
لغتنامه دهخدا
ثمرات . [ ث َ م َ ] (ع اِ) ج ِ ثمرة. درختها. ثمره ها. میوه ها. بارها : کشتی حسنات وثمراتش بدرودی . منوچهری .چون نقاب خاک از چهره بگشاد [ دانه ] ...لاشک آنرا بپرورانند و از ثمرات آن منفعت گیرند. (کلیله و دمنه ). || فوائد، نتائج : و فوائد و ثمرات آن او...
-
ترحیب نمودن
لغتنامه دهخدا
ترحیب نمودن . [ ت َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) گرم پرسیدن . برخورد خوش نمودن : دمنه بدید که شیر در تقریب گاو... ترحیب می نماید. (کلیله ودمنه ). شتر به ترحیبی تمام نمود. (کلیله و دمنه ).
-
بهم پیوستن
لغتنامه دهخدا
بهم پیوستن . [ ب ِ هََ پ َ / پ ِ وَ ت َ ] (مص مرکب ) با هم متصل شدن . ملحق شدن . بهم آمدن : ودیگر آنکه پند و حکمت و لهو و هزل بهم پیوستند. (کلیله و دمنه ). هر دو شق بهم پیوست . (کلیله و دمنه ).
-
بیدپا
لغتنامه دهخدا
بیدپا. (اِخ ) بیدپای . دانشمند هندی مصنف کلیله و دمنه که برای پادشاه دابشلیم آنرا تصنیف کرد. (جهانگیری ). رجوع به بیدبا و بیدپای شود. || نام کتابی در حکمت که بعربی نقل شده است . (ابن الندیم ). شاید کلیله و دمنه است که جای دیگر هم از آن یاد کرده . (یا...
-
روزگار گذاشتن
لغتنامه دهخدا
روزگار گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) وقت گذراندن . گذراندن روزگار. عمر صرف کردن : این شهر را سخت دوست داشتی که آنجا روزگاری بخوشی گذاشته بود. (تاریخ بیهقی ). در بیم و هراس روزگار گذاشتیم . (کلیله و دمنه ). ماهیخواری ... روزگار درخصب و نعمت میگذاشت ...
-
مواعظ
لغتنامه دهخدا
مواعظ. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ موعظه . پندها و نصیحتها و موعظه ها. (ناظم الاطباء). پندها و نصیحتها. (غیاث ) (آنندراج ) : این کتاب کلیله و دمنه فراهم آورده ٔ علما و براهمه ٔ هند است در انواع مواعظ. (کلیله و دمنه ). اشارات و مواعظ آن را که در فهرست مصال...