کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلغی دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلغی دار
لغتنامه دهخدا
کلغی دار. [ ک َ ] (نف مرکب ) کاکلی . قنبرانی . قنبرانیة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): دجاجة قنبرانیة؛ ماکیان کلغی دار. (منتهی الارب ). و رجوع به کلغی شود.
-
جستوجو در متن
-
قنبرانیة
لغتنامه دهخدا
قنبرانیة. [ قُم ْ ب ُ نی ی َ ] (ع ص نسبی ) دجاجةقنبرانیة؛ مرغ کاکلی . مرغ کلغی دار. (منتهی الارب ).
-
اتاقه
لغتنامه دهخدا
اتاقه . [ اُ ق َ / ق ِ ] (ترکی ، اِ) بمعنی کلغی که از پرهای بعض مرغان سازند و این لفظ ترکی است و با فعل زدن و افتادن و داشتن صرف شود : اتاقه سرکشان را از سر افتدچو بلبل از درخت گل درافتد. زلالی .از دود جگر بعرش تازم صد آه اتاقه دار تاروز. طالب آملی ....