کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلبیین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلبیین
لغتنامه دهخدا
کلبیین .[ ک َ بی یی ] (اِخ ) رجوع به کلبیون و کلبی ها شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسن کلبی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن کلبی . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ک َ ] (اِخ ) جدّ سلسله ٔ کلبیین . و این سلسله از دست خلفای فاطمی از سال 336 هَ . ق . مدت 95 سال در جزیره ٔ صقلیه حکم رانده اند. رجوع به کلبیون شود.
-
کلبی
لغتنامه دهخدا
کلبی . [ ک َ بی ی ] (اِخ ) جعفربن محمدبن علی بن ابی الحسن الکلبی . از امراء کلبیین (حکام جزیره ٔ صقلیة). او نخست از ندمای العزیز بالله الفاطمی (صاحب مصر) بود آنگاه در سال 473هَ . ق . به ولایت صقلیه (سیسیل ) رسید. مردی کریم و دوستدار علماء بود. حکومتش...
-
کلبی
لغتنامه دهخدا
کلبی . [ ک َ بی ی ] (اِخ ) حسن بن علی الکلبی . اولین امیر از امرای کلبیین در صقلیة (سیسیل ). او نخست فرمانده سپاه منصورالفاطمی (صاحب افریقیه )بود. آنگاه در سال 336 به ولایت جزیره ٔ صقلیه رسیدو شورش گروهی از مردم جزیره را بشدت منکوب و مردم را از خود ب...