کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاکموش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلاکموش
لغتنامه دهخدا
کلاکموش . [ ک َ ] (اِ مرکب ) موش صحرایی و دشتی باشد، چه کلاک دشت و صحرا را گویند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عضل . یربوع . رکن . رکین . ودع . اودع . جرد. صداد. قرنب . قداد. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
غامیاء
لغتنامه دهخدا
غامیاء. (ع اِ) سوراخ کلاکموش . (منتهی الارب ).
-
جربوع
لغتنامه دهخدا
جربوع . [ ج َ ] (ع اِ) یربوع . (از دزی ). کلاکموش . (از منتهی الارب ).
-
جرذ
لغتنامه دهخدا
جرذ. [ ج َ رِ ] (ع ص ، اِ) جایی که کلاکموش در آن بسیار باشد. (از اقرب الموارد).
-
رهطة
لغتنامه دهخدا
رهطة. [ رُ هََ طَ ] (ع اِ) رهطاء. (ناظم الاطباء). به معنی رهطاء است که یکی از سوراخهای کلاکموش است . (از تاج العروس ). راهطاء. (از اقرب الموارد). یکی از سوراخ های کلاکموش که از آن خاک خانه را بیرون کشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به رهطاء و راهط...
-
رکن
لغتنامه دهخدا
رکن . [رَ ] (ع اِ) کلاکموش . (منتهی الارب ). کلاکموش . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || موش . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). موش نر. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
عظیوطة
لغتنامه دهخدا
عظیوطة. [ ع ِظْ ی َطَ ] (ع اِ) کلاکموش ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عانقاء
لغتنامه دهخدا
عانقاء. [ ن ِ ] (ع اِ) سوراخ کلاکموش . (از المنجد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
یرنب
لغتنامه دهخدا
یرنب . [ ی َ ن َ ] (ع اِ) کلاکموش کوتاه دم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
دمماء
لغتنامه دهخدا
دمماء. [ دُ م َ ] (ع اِ) سوراخ کلاکموش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
دمینی
لغتنامه دهخدا
دمینی . [ دُم ْ م َ نا ] (ع اِ) یکی از سوراخهای کلاکموش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
ژرپوز
لغتنامه دهخدا
ژرپوز. [ ژَ ] (اِ) کلاکموش . موش دشتی . موش صحرائی . موش دوپا. یربوع .
-
متنفق
لغتنامه دهخدا
متنفق . [ م ُ ت َ ن َف ْ ف ِ ] (ع ص ) کسی که از نافقاء بیرون آورد کلاکموش را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
لخقوق
لغتنامه دهخدا
لخقوق . [ ل ُ ] (ع اِ) شکافی در زمین همچو سوراخ کلاکموش و کفتار و جز آن . ج ، لخاقیق . (منتهی الارب ).