کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلام
لغتنامه دهخدا
کلام . [ ک َ ] (ع اِ) زمین درشت سطبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
کلام
لغتنامه دهخدا
کلام . [ ک َ ] (ع اِ) سخن یا سخن با فایده ای که بنفسه کفایت کند. اسم جنس است و بر قلیل و کثیر واقع شود. و درتعریف آن گفته اند که ، صفتی که جاندار بتواند آنچه را در خاطر دارد به وسیله ٔ اصوات مقطعه و یا کتابت و یا اشاره اعلام دارد. (منتهی الارب ). گفت...
-
کلام
لغتنامه دهخدا
کلام . [ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کَلم (خستگی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ کلم (جرح ).جاء بدواء الکلام من اطایب الکلام . (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
کلام جامع
لغتنامه دهخدا
کلام جامع. [ ک َ م ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سخن پرمعنی . کلامی که معنی بسیار دارد. || در اصطلاح فن بدیع، آن است که کلام مشتمل باشد بر مواعظ حسنه و حکمتهای متقنه ... (هنجار گفتار ص 279). رشید وطواط آرد: این صنعت چنان باشدکه شاعر ابیات خویش بی ح...
-
گالش کلام
لغتنامه دهخدا
گالش کلام . [ ل ِ ک ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان ، واقع در 12 هزارگزی خاور لنگرود و هزارگزی راه فرعی لنگرود به چمخاله جلگه ، هوای آن معتدل مرطوب ، مالاریائی ، دارای 210 تن سکنه . لهجه ٔ آنان گلیلکی ، آب آن از چاه ، م...
-
طول کلام
لغتنامه دهخدا
طول کلام . [ ل ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اِطناب . درازی سخن .
-
یک کلام
لغتنامه دهخدا
یک کلام . [ ی َ / ی ِ ک َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) با کلام واحد. || بی چانه . بی چک و چانه . بی مماکسه . بی خط خواستن مشتری از بایع. (یادداشت مؤلف ). بی مُکاس . بهایی که فروشنده برای جنس خود به طور قطعی تعیین می کند و در آن تغییر و تخفیفی نمی دهد. || فر...
-
ساسی کلام
لغتنامه دهخدا
ساسی کلام . [ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان آمل است این دهستان بین دهستانهای لاله آباد گنج افروز و بندپی واقع، و هوای آن مرطوب و معتدل ، و آب آن از شعب رودکاری و خرون است ، و اخیراً یک چاه آرتزین بین اراضی سادات محله و خراسانی م...
-
شیرین کلام
لغتنامه دهخدا
شیرین کلام . [ ک َ ] (ص مرکب ) شیرین گفتار. شیرین زبان . (ناظم الاطباء). شیرین سخن .خوش بیان . شیرین بیان . (یادداشت مؤلف ). شیرین گزار. شیرین گفتار. (آنندراج ). رجوع به مترادفات کلمه شود.- شیرین کلام شدن ؛ شیرین سخن گشتن . شیرین گفتار شدن : از من ب...
-
شوریده کلام
لغتنامه دهخدا
شوریده کلام . [ دَ / دِ ک َ ] (ص مرکب ) پریشان گوی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شوریده سخن . که سخن او نامربوط باشد. || (اِ مرکب ) کلام نامربوط. سخن که به هم پیوند ندارد : شوریده کلامم نمکین است سوءالم تنگ شکر است آن دهن و تلخ جواب است .ظهوری .
-
اصول کلام
لغتنامه دهخدا
اصول کلام . [ اُ ل ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عبارتست از مسائل علم کلام که در آن مطالب علم نقلی را به دلایل عقلی ثابت کنند. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به کلام و علم کلام شود.
-
اهل کلام
لغتنامه دهخدا
اهل کلام . [ اَ ل ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فصیح و سخن دان . (ناظم الاطباء). || متکلم . عالم به علم کلام . رجوع به کلام و علم کلام شود.
-
تکیه ٔ کلام
لغتنامه دهخدا
تکیه ٔ کلام . [ ت َ ی ِ ی ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلمه ای که در تکلم داخل کنند بدون آنکه دارای معنی باشد. (ناظم الاطباء). حرف بارگیر. (مجموعه ٔ مترادفات ص 97). بعضی کسان بهنگام گفتگو کلمه ای را که در بیان موضوع اثری ندارد مکرر بیان کنند و چن...
-
خوش کلام
لغتنامه دهخدا
خوش کلام . [ خوَش ْ / خُش ْ ک َ ] (ص مرکب ) خوش سخن . خوش گفتار. طرف الحدیث . مقابل بدکلام : فرخی هندی غلامی از قهستانی بخواست سی غلام ترک دادش خوش لقا و خوش کلام . سوزنی .خوش چمنی است عارضت خاصه که در بهار حسن حافظ خوش کلام شد مرغ سخن سرای تو.حافظ.