کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلاعی
لغتنامه دهخدا
کلاعی . [ ] (اِخ )ابوظبیه تابعی است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کلاعی
لغتنامه دهخدا
کلاعی . [ ک َ عی ی ] (اِخ ) سلیمان بن موسی بن سالم بن حسان حمیدی ، مکنی به ابوالربیع. از محدثان اندلس و از بلغای عصر خود و از مردم بلنسیه و در انشاء یگانه بود. تصانیف بسیار داشت و از آن جمله است : الاکتفاء، شرح غزوات نبی اکرم و کتاب حافل ، در معرفت ص...
-
کلاعی
لغتنامه دهخدا
کلاعی . [ ک َ عی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به کلاع که نام قبیله ای است . (از انساب سمعانی ).
-
کلاعی
لغتنامه دهخدا
کلاعی . [ ک ُ عی ی ] (ع ص ) مرد دلیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد دلیر و شجاع . (ناظم الاطباء). شجاع ، مأخوذ از کلاع . (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
حبیب کلاعی
لغتنامه دهخدا
حبیب کلاعی . [ ح َب ِ ک َ ] (اِخ ) مکنی به ابی ضمرة. ابن سکن از راه عبدالعزیزبن ضمرةبن حبیب از جد خود حبیب که صحابی بوده روایتی آورده که : پیغمبر گفت : فضل صلاة الجماعة علی صلاة الرجل وحده خمس وعشرون درجة. ابن سکن گوید: نامی از حبیب جز در این روایت ن...
-
واژههای همآوا
-
کلائی
لغتنامه دهخدا
کلائی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) کلاهی ، مقابل عمامه ای . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
ثویب
لغتنامه دهخدا
ثویب . [ ث ُ وَ ] (اِخ ) کلاعی . محدث است .
-
ابووهب
لغتنامه دهخدا
ابووهب . [ اَبو وَ هََ ] (اِخ ) عبیداﷲبن عبداﷲ کلاعی . محدث است .
-
ابوشیبه
لغتنامه دهخدا
ابوشیبه . [ اَ ش َ ب َ ] (اِخ ) کلاعی . یزید. از روات است .
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ ح َ ](اِخ ) ابوضمرة کنیت اوست . رجوع به حبیب کلاعی شود.
-
ابوسلمه
لغتنامه دهخدا
ابوسلمه . [ اَ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) کلاعی . او از ثوبان و از او احوص بن حکیم روایت کند.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ] (اِخ ) ابن خلی کلاعی مکنی به ابوالقاسم . وی از تابعان است و حدیث دارد. رجوع به ابوالقاسم خالد شود.