کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کفین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کفین
لغتنامه دهخدا
کفین . [ ک َ ] (اِ) یعنی امر که بمعنی کار است . (انجمن آرا) (آنندراج ). چیز. کار. کاروبار. (ناظم الاطباء).- کفین نیستی ؛ یعنی امر عدمی .(ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج ).- کفین هستی ؛ یعنی امر وجودی . (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج ) .
-
کفین
لغتنامه دهخدا
کفین . [ ک َف ْ ف َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ کف در حالت نصبی و جری . دو کف : همه ٔ تن زن عورت است سوای وجه و کفین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کف شود.
-
کفین
لغتنامه دهخدا
کفین . [ ک ُ ] (اِخ ) از قرای بخارا یا موضعی است به بخارا و کفینی منسوب بدان است . ابومحمد عبداﷲبن محمد الحاکم بدین نسبت مشهور است . و ابومحمد عبدالرحمان بن احمد کرمینی و جز او از وی روایت کنند. (از لباب الانساب ).
-
جستوجو در متن
-
اجنبیه
لغتنامه دهخدا
اجنبیه . [ اَ ن َ بی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث اجنبی . || (اصطلاح فقه ) زنی که نکاح او جایز است : نظر بسوای وجه و کفین اجنبیه برای مرد بیش از یک مرتبه جایز نیست وگر ضرورتی از قبیل معامله و معالجه و غیره ، نظر به او را ایجاب کند آنگاه جایز گردد.
-
حجاب
لغتنامه دهخدا
حجاب . [ ح ِ ] (ع مص ) در پرده کردن . حجب . || بازداشتن از درآمدن . (منتهی الارب ). بازداشتن . (دهار) (زوزنی ). || روگیری . عفاف . حیا. شرم کردن : مرا بعرض تمنا حجاب نگذاردو گر خموش شوم اضطراب نگذارد. شجاعی کاشی .اگر حجاب کنی از خدا فرشته شوی چنین که...
-
موجود
لغتنامه دهخدا
موجود. [ م َ ] (ع ص ، اِ) هست . (آنندراج ). مقابل نیست ومعدوم . هرچه که صحیح باشد سؤال درباره ٔ او، که آیامعدوم گردد. (یادداشت مؤلف ). هست شده . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). هست کرده شده . (آنندراج ) : خردرا اولین موجود دان پس نفس و جسم آن گه نبات...