کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشیدگی
لغتنامه دهخدا
کشیدگی . [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (حامص ) حالت کشیده . تمدد. کشش . || رنج . دردمندی . || آزردگی . افسردگی . (ناظم الاطباء). || درازی . (یادداشت مؤلف ). || انقباض : درد پشت پدید آید بسبب خشکی و کشیدگی عضله های آن موضع. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
واژههای مشابه
-
درهم کشیدگی
لغتنامه دهخدا
درهم کشیدگی . [ دَ هََ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) تقلص و کوتاه شدگی و پرچینی . (ناظم الاطباء). جعن ، درهم کشیدگی و فروهشتگی در پوست و جسم . (منتهی الارب ).
-
محنت کشیدگی
لغتنامه دهخدا
محنت کشیدگی . [ م ِ ن َ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی محنت کشیده . سختی کشیدگی .
-
جستوجو در متن
-
اجماء
لغتنامه دهخدا
اجماء. [ اِ ] (ع مص ) فروهشتگی غره ٔ اسب و کشیدگی آن . (منتهی الارب ).
-
تسلیک
لغتنامه دهخدا
تسلیک . [ ت َ ] (ع اِ)، روانگی . || درسلک کشیدگی . (ناظم الاطباء).
-
علقة
لغتنامه دهخدا
علقة. [ ع َ ق َ ] (ع اِ) کشیدگی جامه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، عَلَقات . (اقرب الموارد).
-
آغاردگی
لغتنامه دهخدا
آغاردگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) فرغاردگی . نم کشیدگی . آغشتگی . چگونگی و کیفیت آغارده .
-
محنت دیدگی
لغتنامه دهخدا
محنت دیدگی . [ م ِ ن َ دی دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی محنت دیده . غمدیدگی . سختی کشیدگی .
-
کزب
لغتنامه دهخدا
کزب . [ ک َ زَ ] (ع مص ) خردی استخوانهای پشت پای و درهم کشیدگی آن و آن عیب است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
هوا دادن
لغتنامه دهخدا
هوا دادن . [ هََ دَ ] (مص مرکب ) اتاق یا هر جای بسته را با هوای خارج مربوط کردن . || هوابه درون ریه فرستادن با وسایل . || در مجاورت هوا قرار دادن جراحت و موجب سیم کشیدگی آن شدن .
-
جعن
لغتنامه دهخدا
جعن . [ ج َ ] (ع اِ) درهم کشیدگی و فروهشتگی در پوست و جسم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). از این ماده فعل بکار نمیرود.
-
انجوخیدگی
لغتنامه دهخدا
انجوخیدگی . [ اَ دَ / دِ] (حامص ) ترنجیدگی و برهم کشیدگی . (ناظم الاطباء). تفصید. (منتهی الارب ). تشقق . تحدد. (یادداشت مؤلف ).
-
وهیة
لغتنامه دهخدا
وهیة. [ وَهَْ ی َ ] (ع اِمص ) کشیدگی ادیم و جز آن . (منتهی الارب ). کفیدگی ادیم . (آنندراج ). و منه قولهم غادر وهیة لاترقع؛ ای فتقاً لاتقدر (یقدر) علی رتقه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).