کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشکو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشکو
لغتنامه دهخدا
کشکو. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان شهرستان تنکابن واقع در 10هزارگزی جنوب باختری تنکابن کنار رودخانه ٔ سه هزار با 800 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه کیله و محصول آن برنج و مرکبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت است و بدانجا یک باب دبستان وجود...
-
کشکو
لغتنامه دهخدا
کشکو. [ ک َ ک َ ] (اِ) کشکاب است که آش جو باشد. || نام مرغی است سیاه و سفید که عکه خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کشکرک . کشکر. و محتمل است که کشکو دگرگون شده ٔ کشکر باشد؟
-
جستوجو در متن
-
ناتالی
لغتنامه دهخدا
ناتالی . (اِخ ) (1941-1859 م .) ملکه ٔ سابق سربی است ، پدرش سرهنگ کشکو روسی و مادرش شاهزاده خانم رومانی ، پولشری استوردزا بود. وی به سال 1875م . با پادشاه میلان ازدواج کرد و الکساندر از او متولد گشت .
-
گلیجان
لغتنامه دهخدا
گلیجان . [ گ ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای شهرستان شهسوار است . این دهستان در قسمت جنوب و جنوب باختری و باختر شهسوار واقع شده قرای آن از نزدیکی شهر الی 20000گزی بین دریا و کوهستان جنوبی واقع گردیده است . هوای دهستان مانند سایر نقاط شمال مرطوب و معت...