کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشورآشوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشورآشوب
لغتنامه دهخدا
کشورآشوب . [ ک ِش ْ وَ ] (نف مرکب ) آشوب کننده و ویران کننده ٔ کشور. زیر و زبر کننده ٔ مملکت . کشور بهم زن : یکی دشت پرپیل و پرپیلتن همه کشورآشوب و لشکرشکن .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
لشکرشکن
لغتنامه دهخدا
لشکرشکن . [ ل َ ک َ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) شکننده ٔ لشکر. لشکرشکر.کنایه است از سخت دلیر و فیروز. شجاع در جنگها. مردشجاع . (آنندراج ). لشکرشکاف . (آنندراج ) : همه نیزه داران و شمشیرزن همه لشکرآرای و لشکرشکن . دقیقی .سر خوک را بگسلانم ز تن منم بیژن گیو ل...