کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشودن
لغتنامه دهخدا
کشودن . [ ک ُ دَ ] (مص ) گشودن . باز کردن . کشادن . گشادن . (از ناظم الاطباء). رجوع به گشودن شود.
-
جستوجو در متن
-
کشایانیدن
لغتنامه دهخدا
کشایانیدن . [ ک ُ دَ ] (مص ) کشادن فرمودن . کشودن . کشانیدن . (ناظم الاطباء). گشایانیدن . رجوع به گشایانیدن شود.
-
کشادنی
لغتنامه دهخدا
کشادنی . [ ک ُ دَ ] (ص لیاقت ) قابل کشادن . قبول کشودن . (یادداشت مؤلف ). گشادنی : روئین دژت ار کشادنی نیست در محنت هفتخوان چه باشی . خاقانی .رجوع به گشادنی شود.
-
کشاد دادن
لغتنامه دهخدا
کشاد دادن . [ ک ُ دَ ] (مص مرکب ) در مقصود بر روی کسی واکردن . (آنندراج ). گشاد دادن .- کشاد دادن کار ؛ متعدی کشودن کار. (آنندراج ) : کار را دادن کشاد آلوده خود را کردنست تکیه بر دیوار در را وقت در واکردنست . محسن تأثیر (ازآنندراج ).رجوع به گشاد داد...