کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشوح
لغتنامه دهخدا
کشوح . [ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از هفت شمشیری است که بلقیس برای سلیمان هدیه فرستاد. (ناظم الاطباء).
-
کشوح
لغتنامه دهخدا
کشوح . [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کَشح . (منتهی الارب ). رجوع به کشح شود.
-
جستوجو در متن
-
کشح
لغتنامه دهخدا
کشح . [ ک َ ] (ع اِ) تهیگاه . (منتهی الارب ). یقال طوی عنه کشحه ؛ ای قطعنی و خوی کشحه علی الامر؛ ای اضمره و ستره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شبه سفید که مورچه نامندش . ج ، کُشوح . (منتهی الارب ).