کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشف دانش در دادگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کشف شدن
لغتنامه دهخدا
کشف شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روشن شدن . از نهانی درآمدن . از پنهانی خارج شدن . (یادداشت مؤلف ). آشکار شدن : دید رنج و کشف شد بر وی نهفت لیک پنهان کرد و با سلطان نگفت .مولوی .
-
کشف کوزه
لغتنامه دهخدا
کشف کوزه . [ ک َ ش َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) کوزه ٔ دهان فراخ . مِسطَح . (یادداشت مؤلف ).
-
کشف الاَّیات
لغتنامه دهخدا
کشف الاَّیات . [ ک َ فُل ْ ] (ع اِمرکب ) فهرست الفبائی آیات قران . (یادداشت مؤلف ).
-
کشف الابیات
لغتنامه دهخدا
کشف الابیات . [ ک َ فُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) فهرست الفبائی بیت های منظومه ای چون کشف الابیات مثنوی و شاهنامه ٔ فردوسی و جز آن . (یادداشت مؤلف ).
-
کشف الکلمات
لغتنامه دهخدا
کشف الکلمات . [ ک َ فُل ْ ک َ ل ِ ] (ع اِ مرکب ) فهرست کلمات کتاب نثر یا شعر چون کشف الکلمات قرآن و کشف الکلمات مثنوی یا فردوسی یا امثال آن چون کشف الکلمات قرآن فلوگل . (یادداشت مؤلف ).
-
کشف اللغات
لغتنامه دهخدا
کشف اللغات . [ ک َ فُل ْ ل ُ ] (ع اِ مرکب ) فهرست لغات اعم از لغات یک کتاب یا یک رساله یا فرهنگ و معجم لغات .
-
کشف المطالب
لغتنامه دهخدا
کشف المطالب . [ ک َ فُل ْ م َ ل ِ ] (ع اِ مرکب ) فهرست الفبائی مطالب یک کتاب . (یادداشت مؤلف ). مانند کشف المطالب قرآن کریم .
-
اصحاب کشف
لغتنامه دهخدا
اصحاب کشف . [ اَ ب ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اصحاب مکاشفات و حکمت اشراق چ کربن ص 222 شود.
-
جستوجو در متن
-
دانش پناه
لغتنامه دهخدا
دانش پناه . [ ن ِ پ َ ] (ص مرکب ) پناه دانش . حامی علم . هوادار دانش . ملجاء علم : چو آمد بدروازه ٔ مصر شاه باستاد یعقوب دانش پناه . شمسی (یوسف و زلیخا).|| در حمایت علم واقع شده . در پناه دانش درآمده .
-
دانش سرشت
لغتنامه دهخدا
دانش سرشت . [ ن ِ س ِ رِ ] (ص مرکب ) که دانش در سرشت دارد. که علم و فضل در نهاد و طبیعت دارد. که علم در طینت و نهاد دارد. || (ن مف مرکب ) سرشته بدانش . مجهز بعلم . به دانش برآمده . بفضل و علم پرورش یافته : زن دانش آموز دانش سرشت چو لوحی ز هر دانشی در...
-
دانش پرست
لغتنامه دهخدا
دانش پرست . [ ن ِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ دانش . که دل در دانش بندد. که علم معبود سازد : بپرسید کانجا که دارد نشست چنین گفت ملاح دانش پرست . اسدی .یکی گفت کای شاه دانش پرست پرستشگری در فلان غار هست . نظامی .گروهی حکیمان دانش پرست ز اسباب دنیا ش...
-
دانش بهر
لغتنامه دهخدا
دانش بهر. [ ن ِ ب َ ] (ص مرکب ) دارای بهره از دانش . بانصیب از علم . از دانش بابهره . بهره دار از دانش . بهره مند از علم : هر پزشکی که بود دانش بهرآمده بر امید شهر بشهر. نظامی .باز می جست در ولایت و شهرخبر از مردمان دانش بهر.میرخسرو.
-
دانش گزین
لغتنامه دهخدا
دانش گزین . [ ن ِ گ ُ ] (نف مرکب ) گزیننده ٔ دانش . که دانش گزیند. که دانش انتخاب کند. که انتخاب علم نماید. که روی بدانش آرد. که دل در دانش بندد. طالب علم : بپاسخ چنین گفت دانش گزین که ایوان سپهرست و فرش این زمین .اسدی .
-
دانش
لغتنامه دهخدا
دانش . [ ن ِ ] (اِخ ) منشی دانش علیخان با برادر خود منشی رونق علیخان کتابت نواب سعادت علیخان حاکم خطه ٔ اود هندوستان داشت و در لکهنو (لکنهو) بزاد برآمده . این بیت ازوست :آن سلسله ٔ زلف مجنبان دگر ای باددر شور میاور دل شوریده ٔ ما را.(قاموس الاعلام تر...