کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشش اثیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کشش قشلاقی
لغتنامه دهخدا
کشش قشلاقی . [ ک َ ش ِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منجوان بخش خدا آفرین شهرستان تبریز در پانزده هزار و پانصد گزی جنوب خدا آفرین و بیست و سه هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است ...
-
کشش کردن
لغتنامه دهخدا
کشش کردن . [ ک ُ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیکار کردن . نبرد کردن . جنگ کردن . || کشتن . قتل کردن . || ذبح کردن . (ناظم الاطباء) : با ارطیون پنجاه هزار مرد بود که از حصار بیرون آمد و با عمروبن العاص حرب کرد و عمرو او را هزیمت کرد و بسیار کشش کرد و ارطی...
-
کشش کردن
لغتنامه دهخدا
کشش کردن . [ ک ُ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوشش کردن . (ناظم الاطباء).
-
کشش دادن
لغتنامه دهخدا
کشش دادن . [ ک َ / ک ِ ش ِ دَ ] (مص مرکب ) طول دادن .ممتد کردن . دراز کردن . (یادداشت مؤلف ). کش دادن .
-
خوش کشش
لغتنامه دهخدا
خوش کشش . [ خوَش ْ / خُش ْ ک َ / ک ِ ش ِ ] (ص مرکب ) توتون یا تنباکویی که برای کشیدن نکوست . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
ذوالقدر
لغتنامه دهخدا
ذوالقدر. [ ] (اِخ ) (علاءالدوله ) «گفتار در بیان جشن فرمودن شاه گیتی فروز در روز نوروز و توجه نمودن جهة دفع شر علاءالدوله ذوالقدر به مساعدت بخت فیروز».... پادشاه آفاق [ شاه اسماعیل ] ازیورت قشلاق بیرون خرامیده در مرغزاری که عذوبت آبش خاصیت چشمه ٔ تسن...
-
کم
لغتنامه دهخدا
کم . [ ک َ ] (ص ، ق ) اندک باشد که در مقابل بسیار است . (برهان ) (آنندراج ). اندک و قلیل . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). قلیل . نذر. یسیر. اندک . نزیر. نزر. منزور. بخس . مقابل بسیار و کثیر و زیاد وبیش و افزون . با آمدن ، آوردن ، دادن ، زدن ،...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاه افغان درّانی ابدالی (از 1160 تا 1187 هَ . ق .). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ آرد: احمدخان ولد زمان خان ابدالی سدوزه ای قبل از ایام سلطنت نادرشاه در دارالسلطنه ٔ هرات متوطن و [زمان خان ] رئیس قوم خود بود. در ایام تسلط ...