کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسر نمونه برداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کسر آصف
لغتنامه دهخدا
کسر آصف . [ ک َ رِ ص ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان . کوهستانی و سردسیر است و 362تن سکنه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کسر آوردن
لغتنامه دهخدا
کسر آوردن . [ ک َ وَ دَ ] (مص مرکب ) باقی دار شدن . کمبود یافتن . کمبود پیدا کردن : از پول صندوق صدتومان کسر آورده است .
-
کسر کردن
لغتنامه دهخدا
کسر کردن . [ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کم کردن . کاستن .
-
کسر گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کسر گذاشتن . [ ک َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کم گذاشتن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). رجوع به کسر و کسر کردن شود.
-
صورت کسر
لغتنامه دهخدا
صورت کسر. [ رَ ت ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام رقم زبرین عدد نمایش دهنده ٔ کسر متعارف و نام عدد زیرین رامخرج کسر نامند (مقابل مخرج کسر)، مثلاً در این کسر 412 رقم چهار صورت کسر و رقم دوازده مخرج کسر است .
-
بی کم و کسر
لغتنامه دهخدا
بی کم و کسر. [ ک َ م ُ ک َ ] (ص مرکب ،ق مرکب ) کامل . بی نقصان . بی هیچ کمی . بی هیچ کاهش .