کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسالت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کسالت
لغتنامه دهخدا
کسالت . [ ک َ ل َ ] (ع اِمص ) کاهل شدن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). کاهلی . (دهار). گرانی در حرکت و سستی و آهستگی و سنگینی . || درماندگی و خستگی . || بیماری و رنجوری . آزردگی . دلتنگی . دلگیری . || گرفتگی و دل شکستگی . || آشفتگی . پریشانی . (ناظم الا...
-
واژههای مشابه
-
کسالت داشتن
لغتنامه دهخدا
کسالت داشتن . [ ک َ / ک ِ ل َ ت َ ] (مص مرکب ) بیمار بودن . رنجور بودن .
-
جستوجو در متن
-
وصمة
لغتنامه دهخدا
وصمة. [ وُ م َ ] (ع اِمص ) سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سستی و کسالت . (ناظم الاطباء). || (اِ) یک شکاف . (ناظم الاطباء).
-
مرضة
لغتنامه دهخدا
مرضة. [ م َ ض َ ] (ع اِ) وعکة. سرماخوردگی . کسالت . مرض . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
بی نشاطی
لغتنامه دهخدا
بی نشاطی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) کسالت . رخوت . سستی : ...کسلانی و بی نشاطی و فرامشتکاری و کندفهمی تولد کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
ختیع
لغتنامه دهخدا
ختیع. [ خ َ ] (ع اِ) بلا. درد. کسالت . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سختی . رنج . محنت . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة).
-
زعل
لغتنامه دهخدا
زعل . [ زَ ع َ ] (ع اِ) شوق . نشاط. (ناظم الاطباء). || کسالت و اندوه . ناگواری و عدم رضایت . اضطراب . خستگی و درماندگی . (از دزی ج 1 ص 593).
-
خستک
لغتنامه دهخدا
خستک . [ خ َ ت َ ] (ص ) در فرهنگ دزی کلمه ٔ مخستک در ذیل این کلمه آمده و آن «ناراحتی » و «جزئی کسالت » معنی شده است . (دزی ج 1 ص 371). ظاهراً این کلمه باید از «خسته » فارسی گرفته شده باشد.
-
زحمت داشتن
لغتنامه دهخدا
زحمت داشتن . [ زَ م َ ت َ ] (مص مرکب ) بیماری داشتن . رنجور بودن . دچار درد و بیماری بودن . بیماری . کسالت . مرض : مولانا قطب الدین بعیادت بزرگی رفت پرسید چه زحمت داری . گفت تبم میگیرد و گردنم درد میکند. (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 150).
-
نقاهت
لغتنامه دهخدا
نقاهت . [ ن َ هََ ] (از ع اِمص ) برخاستن از بیماری . نقه . نقوه . (یادداشت مؤلف ). نقاهت که معمولاً به معنی بیماری استعمال می شود در لغت به معنی فهمیدن است و مصدر فعل نقه به معنی بهبود توأم با ضعف «نقاهت » نیست بلکه «نقه » بر وزن «فرح » و «نقوه » ب...
-
تثؤب
لغتنامه دهخدا
تثؤب . [ ت َ ث َءْ ءُ ] (ع مص ) خمیازه کردن (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دهان دره کردن از فرط کسالت . (از قطر المحیط). دهان دره . دهن دره . ثوباء. خامیازه . آسا. تثائب . فاژیدن . خمیازه کشیدن . آسا کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || تثؤب خبر؛ ت...
-
تختر
لغتنامه دهخدا
تختر. [ ت َ خ َت ْ ت ُ ] (ع مص ) سستی آوردن و مسترخی گردیدن و کاهل شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفتر و استرخاء. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). کسالت . (قطر المحیط). || تب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط). || پراکنده ...
-
ملیلة
لغتنامه دهخدا
ملیلة. [ م َ ل َ ] (ع اِ) گرمی تب پوشیده در استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حرارت نهفته در استخوان و گویند: به ملة و ملیلة؛ یعنی تب نهفته ای دارد. (از اقرب الموارد). در طب ، حالتی میان تب و تندرستی یعنی حرارتی کم با کسالت و اعیاء....