کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کساح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کساح
لغتنامه دهخدا
کساح . [ ک َس ْ سا ] (ع ص ) خاک روب . (مهذب الاسماء). خاک کش . (دهار). رجوع به کسح و کساحة شود.
-
کساح
لغتنامه دهخدا
کساح . [ ک ُ ] (ع اِ) بیماری است مر شتران را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
کثاه
لغتنامه دهخدا
کثاه . [ ک ُ ] (اِ) به لغت یونانی تخم تره تیزک باشد. (برهان ). || بعضی گویند تخم خردل صحرایی است . (برهان ). بزرالجرجیر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (منهاج ).
-
جستوجو در متن
-
برف روب
لغتنامه دهخدا
برف روب . [ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه شغل برف روفتن دارد. کسّاح . || (اِ مرکب ) پارو. مکسحه . (دهار). آلت روفتن برف .