کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کر کردن
لغتنامه دهخدا
کر کردن . [ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اصمام . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر). صَخ ّ. (تاج المصادر) : بانگ زله کر خواهد کرد گوش هیچ ناساید به گرما از خروش . رودکی .ای امتی که ملعون دجال کر کردگوش شما ز بس چَلَب و گونه گون شغب . ناصرخسرو.خاموش تو که گوش ...
-
کر کردن
لغتنامه دهخدا
کر کردن .[ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم گیلان ، کره کردن . بچه های بسیار تولید کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای مشابه
-
کر شدن
لغتنامه دهخدا
کر شدن . [ ک َ ش ُ دَ ](مص مرکب ) صمم . (دهار) (ترجمان القرآن ). طرش . (منتهی الارب ). اصمام . (یادداشت مؤلف ). ناشنوا گردیدن . از دست دادن قوه ٔ شنوائی . زایل شدن حس سمع : برآمدیکی گرد و برشد خروش همه کر شدی مردم تیزهوش . فردوسی .چون چون و چرا خواس...
-
گل کر
لغتنامه دهخدا
گل کر. [ گ ُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 5500گزی خاور مراغه و 3هزارگزی شمال راه شوسه ٔ مراغه به میانه . هوای آن معتدل و دارای 101 تن سکنه است . آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات و نخود است . شغل اهالی زراعت ...
-
گوندی کر
لغتنامه دهخدا
گوندی کر. [ گُن ْ ک ِ ] (اِخ ) نخستین پادشاه بورگُنْی است که ناحیه ٔ رن ، ژنو و وین را تا لیون در تحت حکومت خود درآورد و با رومیها متحد شد و علیه آتیلا جنگید. وی در این جنگ با آتیلا به سال 436 م . کشته شد.
-
زنگ کر
لغتنامه دهخدا
زنگ کر. [ زَ گ ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زنگی که آواز ندهد. (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
ساکره کر
لغتنامه دهخدا
ساکره کر. [ رِ ک ُ ] (اِخ ) گنبدی است در پاریس بر روی تپه ٔ مونتمارتر که 80 گزبلندی دارد و ارتفاع ناقوس آن 100 گز است . بنای این گنبد بسال 1875 م . آغاز شد و در 1914 پایان یافت .
-
تل کر
لغتنامه دهخدا
تل کر. [ ت َ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میرزاوند است که در بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
سراب کر
لغتنامه دهخدا
سراب کر. [ س َ ک َ ] (اِخ )دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 33 هزارگزی باختر نورآباد و 22 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد بکرمانشاه . هوای آنجا سرد و دارای 600 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و مزرعه ٔ کمره تأمین می شود. م...
-
سایه کر
لغتنامه دهخدا
سایه کر. [ ی َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه واقع در 32 هزارگزی شمال باختری سنقر و 3 هزارگزی هفت آشیان دامنه . سردسیر. دارای 270 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و رود کریجه تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوب ، ت...
-
سنگ کر
لغتنامه دهخدا
سنگ کر. [ س َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه . آب آن از چشمه و رود نورآباد. شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
جرس کر
لغتنامه دهخدا
جرس کر. [ ج َ رَ س ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جرس کم آواز. (بهارعجم ) (آنندراج ).
-
کام و کر
لغتنامه دهخدا
کام و کر. [ م ُ ک َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) مراد و هوی . از اتباع و کر بمعنی مراد و مقصود است . (یادداشت مؤلف ) : کار بی علم کام و کر ندهدتخم بی مغز بار و بر ندهد.سنایی غزنوی (از فرهنگ نظام ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ).دهر اگر خوان زندگانی ساخت خورد هر...
-
کر و فر
لغتنامه دهخدا
کر و فر. [ ک َرْ رُ ف َرر ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جنگ و گریز. آویز و گریز. حمله و گریز. (یادداشت مؤلف ) : یک سوار روپوشیده مقدم ایشان که رسوم کر و فر نیک می دانست . (تاریخ بیهقی ). آبی بود در پس پشت ایشان تنی چند از سالاران کار نادیده گفتند خوش خو...