کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرکی
لغتنامه دهخدا
کرکی . [ ک َ رَ کا ] (اِخ ) حصاری است از اعمال اوریط در اندلس ولایت و دهات دارد. (از معجم البلدان ).
-
کرکی
لغتنامه دهخدا
کرکی . [ ک َ کا ] (ع ص ) مخنث . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
کرکی
لغتنامه دهخدا
کرکی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کرک . دارای کرک . (فرهنگ فارسی معین ). || پارچه ٔ پرزدار و نرم . (یادداشت مؤلف ).
-
کرکی
لغتنامه دهخدا
کرکی . [ ک ُ ] (ع اِ) پرنده ای است که آن را کلنگ خوانند. اگر مغز سر کلنگ را در چشم کشندشبکوری را ببرد. (برهان ). کلنگ . ج ، کراکی . سعوط دماغ و تلخه ٔ آن مخلوط به روغن زنبق عجیب است برای دفع نسیان و بسا است که بعد از سعوط چیزی را فراموش نکندو نیز سعو...
-
واژههای مشابه
-
علی کرکی
لغتنامه دهخدا
علی کرکی . [ ع َ ی ِ ک َ رَ ] (اِخ ) ابن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی . مشهور به محقق ثانی ، و محقق کرکی ، و شیخ علائی ، و مولی مروج . فقیه بود و در 29 ذی حجه ٔ سال 940 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- جامع المقاصدفی شرح القواعد، در فقه . 2- حاشیه بر ش...
-
علی کرکی
لغتنامه دهخدا
علی کرکی . [ ع َ ی ِ ک َ رَ ] (اِخ ) ابن محمد حر عاملی کرکی . رجوع به علی حر شود.
-
علی کرکی
لغتنامه دهخدا
علی کرکی . [ ع َ ی ِ ک َ رَ ] (اِخ ) ابن هلال کرکی . پدرش مشهور به منشار بوده است . وی فقیه و ساکن اصفهان بود و در سال 984 هَ . ق . در آنجا درگذشت و جسدش به مشهد رضا(ع ) منتقل شد. او راست : کتاب الطهارة که آن را به فرمان شاه طهماسب نگاشت . (از معجم ا...
-
حسین کرکی
لغتنامه دهخدا
حسین کرکی . [ ح ُ س َ ن ِ ک َ رَ ] (اِخ ) ابن حیدربن قمر حسینی کرکی ملقب به عزالدین و مکنی به ابوعبداﷲ استاد محمدتقی مجلسی اول و معاصران وی و شاگرد شیخ بهائی بود. او راست : الاجازات و اشراق الحق و جز آنها. (ذریعه ج 1 ص 125 و 183 و ج 10 ص 254 و ج 13 ص...
-
حسین کرکی
لغتنامه دهخدا
حسین کرکی . [ ح ُ س َ ن ِ ک َ رَ] (اِخ ) ابن شهاب الدین بن حسین بن محمدبن حیدر حکیم (1011-1078 هَ . ق .). صاحب امل الآمل او را یاد کرده است . او راست : ارجوزه در منطق و دیگری در نحو و حاشیه بر تفسیر بیضاوی و حاشیه بر مطول و شرح نهج البلاغه و الاسعاف ...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال کرکی . رجوع به علی کرکی شود.
-
کلنگ دیس
لغتنامه دهخدا
کلنگ دیس . [ ک ُ ل َ ] (ص مرکب ) مانند کلنگ . شبیه کلنگ . همچون کلنگ . همچون کرکی . به شکل و هیأت کرکی .
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حیدربن قمر کرکی عاملی . رجوع به حسین کرکی شود.
-
علی عاملی
لغتنامه دهخدا
علی عاملی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی . مشهور به محقق ثانی ، و محقق کرکی ، و شیخ علائی ، و مولی مروج . رجوع به علی کرکی شود.